• اندازه فونت

دود سفید از منازعه مدیران و مورخان / خانه باقرخان فرهنگسرا می شود

دود سفید از منازعه مدیران و مورخان / خانه باقرخان فرهنگسرا می شود

خانه ای 4هزار و 650 متری که سال‌ها از سوی میراث فرهنگی به عنوان خانه باقرخان ثبت نمی شد بالاخره در سال 1399 در فهرست آثار ملی قرار گرفت تا منازعه چندین ساله مورخان و مدیران میراث به اتمام برسد.

پایگاه خبری واژه – مجید پالوایه: خیابان امام در شهر تبریز، روبه‌روی مسجد سالار شهیدان؛ همان مسجدی که پیش از انقلاب مسجد سالار ملی نام داشت، انتهای کوچه سالار؛ این آدرس خانه‌ای متروکه و ویرانه است که برخی از محققان معتقدند خانه حاج‌فرج طوبی، مشهور به حاج‌رضا طوبی است. حاج‌رضا طوبی، داماد سرتیپ هاشمی که داماد باقرخان است، بود. گفته می‌شود باقرخان خود سازنده مسجد سالار شهیدان است که پس از انقلاب به این نام تغییر یافت. اما امروز در این خانه ویران‌شده که جز نمایی کلی از آن باقی نمانده، نمی‌شود تاریخ را حس کرد، نمی‌شود به قلب روزهای استبداد سفر کرد، زمین این خانه دیگر محل پوکه فشنگ و نقشه حمله و دفاع نیست، دیگر اینجا کسی نقشه مبارزه با استبداد نمی‌کشد، اینجا به‌جای آنکه محل حضور مبارزان راه آزادی باشد، محلی برای مصرف مواد مخدر شده، همین اتفاق باعث شده تا صدای همسایگان این عمارت قاجاری دربیاید، آنها می‌گویند حق باقرخان و حاج‌‌رضا طوبی این نیست که خانه‌شان این‌طور بماند. باقرخان فرزند حاج‌رضا بنا بود، شغل خودش هم بنایی بود ولی در جریان مشروطیت به مجاهدین پیوست. زمین این خانه متعلق به دامادش بود که در همان حوالی صاحب کارخانه چرم بود.

این خانه پس از سال ها تلاش توسط شهرداری تبریز تملک شد و مقرر شده است تا این خانه پس از مرمت و بازسازی به فرهنگسرا تبدیل شود.
باقرخان ریاست مجاهدین محله خیابان تبریز را بر‌عهده داشت و پس از به‌توپ‌بستن مجلس، به دستور انجمن ایالتی، همراه با ستارخان به جنگ مسلحانه با قشون دولتی که تبریز را در محاصره داشتند، پرداخت. هم‌زمان با او، ستارخان در محله امیرخیز، محله دیگر تبریز، با دولتیان جنگ می‌کرد. در اثر همکاری او با ستارخان، کار مشروطه‌طلبان پیشرفت کرده و تبریز از محاصره درآمد. او برخلاف ستارخان که «شیخی» بود، متشرع بود و به علمای مخالف مشروطه احترام می‌گذاشت. او پس از آنکه مجلس به توپ بسته شد، در کنار ستارخان از اولین افرادی بود که برای حرکت به تهران نام‌نویسی کرد. آنها آماده حرکت به سمت تهران بودند که علی مسیو نامه‌ای به اردوی آنها نوشت: «… کار شهر وارونه شد. باران بلا باریدن گرفت و چنین شهری منظم را که در سه‌ماه با بلدهای متحد هم‌عیار بود پرآشوب نمودند، خودتان را به‌زودی به شهر برسانید». سالار ملی پس از بازگشت در محله خیابان و به اعتقاد بسیاری از مورخان شهر در همین خانه استقرار یافت. او ناخواسته در زمان حمله روس‌ها اعلام بی‌طرفی کرده بود که با آغاز حرکت ستارخان پرچم تسلیم را پایین آورد و به ستارخان نامه‌ای نوشت که من رفیق نیمه‌راه نیستم… . او در جنگ با نیروهای دولتی موفق شد ضربات سنگینی به آنها وارد کند. با حضور نیروهای روس در ۹ اردیبهشت ۱۲۸۸ از او و ستارخان درخواست شد با سلاح در بیرون دیده نشوند. او به‌همراه ستارخان در نوروز ۱۲۸۹ راهی تهران شد و در مجلس لقب سالار ملی را دریافت کرد. او پس از آغاز جنگ جهانی در مرز ایران و عراق ساکن می‌شود و در آنجا به‌همراه یارانش توسط فردی به نام محمدامین طالبانی و نیروهای او کشته شده و همه اجساد در گودالی دفن می‌شوند. ۵۹ سال بعد سرهنگ بازنشسته، سیدموسایی که از تبریز به قصر شیرین رفته بود، جسد باقرخان را کشف و به تبریز منتقل می‌کند و پیکر «سالار ملی» در گورستان طوباییه، مجدداً به خاک سپرده می‌شود.

 

به پیج اینستاگرام ، کانال تلگرام  و ایتا “واژه” بپیوندید.

خبرهای مرتبط