پایگاه خبری تحلیلی واژه | استان آذربایجان شرقی بهعنوان یکی از قطبهای صنعتی و شهری شمالغرب کشور، در سالهای اخیر با چالش ناترازی برق مواجه بوده است. این ناترازی نهتنها موجب اختلال در فعالیتهای تولیدی و خدماتی شده، بلکه بر کیفیت زندگی شهروندان نیز تأثیرگذار بوده است.
دلایل ناترازی برق را در چهار بخش میتوان تقسیم بندی کرد:
1. افزایش مصرف بدون توسعه زیرساخت تولید
رشد صنایع، گسترش شهرنشینی و استفاده از تجهیزات پرمصرف بدون سرمایهگذاری متناسب در تولید برق.
2. الگوهای مصرف غیربهینه
استفاده همزمان از وسایل سرمایشی در ساعات اوج مصرف، بهویژه در فصل تابستان.
3. وابستگی به منابع فسیلی و محدودیت انتقال برق
سهم بالای نیروگاههای حرارتی و نبود شبکه انتقال هوشمند موجب کاهش انعطافپذیری در تأمین برق.
4. عدم بهرهبرداری کافی از ظرفیتهای تجدیدپذیر
با وجود پتانسیل بالای انرژی خورشیدی و بادی، سهم این منابع در سبد انرژی استان بسیار ناچیز است.
برای رفع این ناترازی چند اقدام را میتوان در کوتاه مدت انجام داد:
• اجرای طرحهای مدیریت بار و زمانبندی مصرف برق در بخشهای صنعتی و کشاورزی
• فرهنگسازی عمومی برای کاهش مصرف غیرضروری
• تعمیر و بهینهسازی شبکههای توزیع برق برای کاهش تلفات انرژی
برای رفع ناترازی راهکارهای بلندمدت نیز وجود دارد:
• سرمایهگذاری در نیروگاههای خورشیدی و بادی در مناطق مستعد استان
• ایجاد شبکه هوشمند برق برای پایش و توزیع بهینه انرژی
•توسعه نیروگاههای ترکیبی گاز-بخار و کمکربن
• جذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی با بهرهگیری از مدلهای موفق جهانی
با این اوصاف میتوان اشاره گفت عبور از بحران ناترازی برق در آذربایجان شرقی نیازمند نگاه سیستمی، مشارکت چندبخشی و بهرهگیری از ظرفیتهای بومی و جهانی است. در همین راستا لزوم توجه به دو اصل مدیریت انرژی در طرف تولید و مصرف اهمیت دارد
مدیریت برق در طرف عرضه و تقاضا: رویکردی دوسویه برای پایداری انرژی
در نظامهای نوین انرژی، مدیریت برق دیگر محدود به تولید و توزیع نیست، بلکه به یک فرآیند هوشمندانه و دوسویه تبدیل شده است که هم «عرضه» و هم «تقاضا» را هدف قرار میدهد. این رویکرد، بهویژه در شرایط ناترازی و فشار بر شبکه، نقش کلیدی در افزایش بهرهوری، کاهش هزینهها و پایداری زیستمحیطی دارد.
مدیریت در طرف عرضه (Supply Side Management)
مدیریت طرف عرضه به مجموعه اقداماتی اطلاق میشود که با هدف بهینهسازی تولید، انتقال و توزیع برق انجام میگیرد. مهمترین محورهای آن عبارتند از:
• تنوعبخشی به منابع تولید
استفاده از ترکیب منابع فسیلی، تجدیدپذیر، نیروگاههای ترکیبی و واردات برق برای کاهش وابستگی و افزایش انعطافپذیری.
• افزایش بهرهوری نیروگاهها
نوسازی واحدهای قدیمی، استفاده از توربینهای راندمان بالا و کاهش تلفات حرارتی و تلفات بخش انتقال و توزیع که عددی بالای ۲۰ درصد دارد
• هوشمندسازی شبکه انتقال و توزیع
پیادهسازی فناوریهای Smart Grid برای پایش لحظهای، کنترل بار و کاهش تلفات فنی.
• ذخیرهسازی انرژی
توسعه باتریهای صنعتی، پمپذخیرهای و سایر فناوریهای ذخیرهسازی برای مدیریت نوسانات تولید.
مدیریت در طرف تقاضا (Demand Side Management)
مدیریت طرف تقاضا به مجموعه راهکارهایی گفته میشود که با هدف کنترل، کاهش یا زمانبندی مصرف برق توسط مشترکین انجام میشود. این اقدامات شامل:
• پیکسایی (Peak Shaving)
کاهش مصرف در ساعات اوج بار از طریق مشوقهای مالی، تعرفههای زمانمند و آموزش عمومی.
• تجهیزات کممصرف و استانداردسازی
ترویج استفاده از لوازم خانگی و صنعتی با برچسب انرژی A و بالاتر، و جایگزینی تجهیزات پرمصرف.
• تغییر رفتار مصرفکنندگان
فرهنگسازی برای استفاده بهینه از برق، خاموش کردن تجهیزات غیرضروری و تنظیم دمای مناسب در فصول مختلف.
• مدیریت بار صنعتی و کشاورزی
زمانبندی فعالیتهای پرمصرف در ساعات کمبار، و استفاده از انرژی ذخیرهشده یا جایگزین در ساعات اوج.
با توجه به مطالب مذکور مدیریت به معنای مصرف نکردن نیست، اهمیت این موضوع زمانی مشخص می شود که بجای تکیه بر ارتقا و افزایش راندمان تولید و تکنولوزی مصرف به قطع نمودن برق اکتفا نماییم چرا که مصرف برق یکی از شاخصهای توسعه یافتگی است
ترازنامه انرژی ایران: سندی مغفول برای توسعه اصولی شبکه برق
ترازنامه انرژی ایران، بهعنوان یکی از جامعترین منابع آماری و تحلیلی در حوزه انرژی کشور، ظرفیت آن را دارد که به یک سند راهبردی برای برنامهریزی توسعه شبکه برق تبدیل شود. این سند که سالانه توسط وزارت نیرو و نهادهای مرتبط منتشر میشود، اطلاعاتی دقیق از تولید، مصرف، صادرات، واردات و تلفات انرژی در بخشهای مختلف ارائه میدهد. با این حال، در عمل کمتر بهعنوان ابزار تصمیمسازی در توسعه زیرساختهای برق مورد استفاده قرار گرفته است.
ظرفیتهای تحلیلی ترازنامه انرژی
متاسفانه باید قبول کنیم چرا این داده ها مغفول مانده اند، دلایل این مغول ماندگی چنین است:
- فقدان پیوند بین داده و سیاستگذاری
دادههای ترازنامه اغلب در قالب گزارشهای آماری باقی میمانند و به سیاستهای اجرایی ترجمه نمیشوند. - عدم دسترسی عمومی و تحلیلپذیر بودن دادهها
فرمتهای ارائهشده برای استفاده پژوهشگران، شرکتها و نهادهای برنامهریز مناسب نیستند. - تمرکز بر گزارشدهی گذشته بهجای آیندهنگری
ترازنامه بیشتر به توصیف وضعیت موجود میپردازد تا مدلسازی سناریوهای آینده.
️ چگونه میتوان از ترازنامه انرژی برای توسعه شبکه برق استفاده کرد؟
- ایجاد داشبوردهای تحلیلی منطقهای
تبدیل دادههای خام به ابزارهای بصری برای تصمیمگیری در سطح استانها و شهرها.
- تدوین نقشه راه توسعه شبکه بر اساس بار واقعی
استفاده از دادههای مصرف برای طراحی خطوط انتقال، پستها و ظرفیت نیروگاهها.
- همراستاسازی با سیاستهای انرژی تجدیدپذیر
شناسایی مناطق با مصرف بالا و پتانسیل خورشیدی یا بادی برای احداث نیروگاههای پاک.
- پایش مستمر عملکرد شبکه و اصلاحات تدریجی
استفاده از دادههای سالانه برای ارزیابی اثربخشی پروژهها و اصلاح مسیر توسعه.
ترازنامه انرژی ایران، اگر با نگاه سیستمی و آیندهنگر مورد استفاده قرار گیرد، میتواند به ستون فقرات برنامهریزی توسعه شبکه برق کشور تبدیل شود. این سند نهتنها ابزار تحلیل گذشته، بلکه نقشهای برای
آیندهای پایدار، هوشمند و متوازن در حوزه انرژی است. بهرهگیری از آن، نیازمند اراده نهادی، ارتقاء زیرساخت دادهپردازی و پیوند مؤثر بین علم، سیاست و اجراست.
به پیج اینستاگرام ، کانال تلگرام و ایتا “واژه” بپیوندید.