پایگاه خبری واژه – ایوب نیکنام لاله ( پژوهشگر تاریخ تبریز ): مشروطیت عقیده دور از حقیقت را که پادشاه ظل الله و برگزیده خداست از میان برده بطوریکه جان و مال و حیثیت و ناموس شرف مردم را که دستخوش هوای نفس زمامداران مملکت بود نجات داد و پایه حکومت تقوی و ایمان و شایستگی را استوار نمود.
و اما آذربایجانیان آزادیخواه ضمن درک اهمیت نهضت و یا بطور کلی درک فلسفه مشروطیت با تعدادی از آزادیخواهان راستین و کاردان پا به میدان گذاشتند و انقلابی را رهبری نمودند که هنوز اثرات و سخنهای این نهضت از ذکر مردم به دور نیست. از زمانیکه مردم تبریز حساسیت موضوع را درک نمودند، به هر نحو ممکن با غلبه بر تمام مشکلات از جمله از دست دادن بهترین عزیزان خود، مرگ کودکان گرسنه در مقابل چشمان مادران، قتل و غارت اموال مردم و … تحمل نمودند
این فداکاریها و جانفشانیهای مردم تبریز باعث شده هر جا نام مشروطیت به میان آمد از تبریز و مردم آن به عنوان پرچمداران صدیق و سمبل آزادیخواهی این نهضت یاد شود.
یازده ماه خونریزی و ماهها قتل و غارت مردم تبریز توسط سپاهیان دولت که با همدستی بعضی از خود فروختگان نتوانست این مردم ستمدیده و سربلند را از صحنه بدر کند، ولی وقتی در پنجم اردیبهشت سال ۱۳۳۰ ه ق. بر خلاف وعده های محمد علی شاه که توسط سفرای روس و انگلیس وعده صریح داده بود بعد از متارکه جنگ راه ها را باز نماید و مانع ورود خوراک و خواربار نشود ولی محمد علی شاه پست فطرت علاوه بر اینکه به عهده خود وفا نکرد از قشون روس جهت از میان بردن نهضت عظیم مشروطیت دعوت نمود و تا از ملتی که خاکی که حفظ و حراستش را عهده دار بود پایمال سم و مستور بیگانگان نماید و به وسیله قشون اجنبی از هموطنان خود انتقام بگیرد!
وقتی در روز ششم اردیبهشت از طرف قنسول انگلیس خبر رسید که ارتش روس از مرز گذشته و به طرف تبریز حرکت میکند این خبر چنان بر مبارزان تاثیر گذاشت که ماجرای آن روز جزو صفحات زرین تاریخ مردم تبریز محسوب مي شود.
این نامه قنسول انگلیس که برای سران نهضت آزادیخواه تبریز چون فرمان نابودیشان بود بی نهایت آنها را مضطرب و پریشان خاطر نمود و در انجمن به مشورت پرداختند و در نتیجه حاج علی آقا را نزد قنسول انگلیس فرستادند و تقاضا نمودند که با دولتهای متبوعه خود تلگراف کنند که از آهنگی که دارند باز گردند و به خود مشروطه خواهان فرصت بدهند تا با محمد علی شاه کنار آمده و مستند را حل نمایند. بعد از ملاقات حاجی با قنسول انگلیس، آزادیخواهان به تلگرافخانه هند و اروپا رفته و تلگراف زیر را به محمد علی شاه مخابره نموده به طوریکه در تاریخ مشروطیت ایران ماجرای آن روز و متن ،تلگراف را چنین توصیف کرده اند.
مردم تبریز تلگراف ذیل را که آثار از خود گذشتگی و علاقمندی به وطن و آب و خاک ایران از آن نمایان است خواننده را هر قدر بی رحم باشد متاثر مینماید و بی اختیار اشک از دیدگان جاری می شود به محمد علی شاه مخابره نمودند :
«شاه به جای پدر ، ملت به جای فرزند است اگر رنجش میان پدر و فرزندان رخ می دهد نباید همسایگان پا به میان گزارند. ما هرچه می خواستیم از آن در می گذریم، و شهر را به اعلیحضرت می سپاریم هر رفتاری میخواهند بکنند اعلیحضرت بی درنگ دستور بدهد راه آذوقه باز شود و جایی برای گذشتن سپاه روس به خاک ایران باز نماند. »
همه اعضای انجمن و رهبران ملت چون پدر مردهها گریه میکردند و از بخت بد خود مینالیدند، ستارخان می گفت برای حفظ وطن، شما با محمد علی شاه سازش کنید و من سوار بر اسب خود شده به طرفی روانه میشوم، فردای آن روز حاجی امام جمعه خویی، کامران میرزا فرمانفرما و حشمت الدوله از طرف شاه در تلگرافخانه تهران حضور پیدا میکنند و از طرف مردم تبریز، تقی زاده، آقا میرزا اسماعیل نوبری، شیخ اسماعیل هشترودی، شیخ محمد خیابانی و … پشت دستگاه تلگرافخانه تبریز جمع میشوند و تلگراف زیر را به شهر تبریز مخابره می کنند .
متن تلگراف:
«حاضرین تلگرافخانه، تلگراف شما را در خصوص عبور قشون روس از سر حد ملاحظه کردم و این اندازه تزلزل و اظطراب وجود دارد که ما از خیال آسودگی شما غافل باشیم و این کار بزرگ را کوچک شماریم چون بهانه آنها آوردن آذوقه برای اتباع خودشان بود، اینک که جنگ متارکه شده تاکید کردیم که آذوفه به شهر فرستاده شود ، ترتیب ورود عین الدوله را به شهر دستور دادم. »
هنوز چند ساعت بیشتر از مخابره تلگراف میان تهران و تبریز نگذشته بود که به تبریز خبر رسید قشون روس از سر حد گذشت و به طرف تبریز رهسپار شد. رهبران ملت در تبریز با شنیدن این خبر برای آخرین بار تلگراف زیر را از تبریز به نمایندگان شاه مخابره کردند و با ناامیدی تلگرافخانه را ترک نمودند:
« حضور آقایان عظام، الان خبر بدبختی غیر متوقع رسید و خاکستر مذلت بر سر مملکت … ریخته شد، انا الله و انا اليه راجعون. مغرضین ملک و ملت به سلامت باشند تمام این الحاجات برای این بود که بلا نازل نگردد الان خبر تلگرافی رسید که قشون روس از سر حد گذشت تا حال سیصد و پنجاه نفر گذشته و مشغول لشکر کشی اند. دیگر هیچ حواسی برای این جمع حلقه ماتم که اشک حسرت به نتایج جهالت چند نفر مملکت خراب کن میریزند نمانده مواخذات این زوال مملکت اسلام را به اولیای امور گذاشته، می خواهیم مرخص بشویم و به درد خود و به مصیبت وطن عزیز مشغول باشم قلم در دست میلرزد دیگر تاب نوشتن ندارد. »
* زنده یاد دکتر مهدی ملک زاده در تاریخ مشروطیت ایران مینویسد:
از کسانی که این تاریخ را میخوانند تقاضا میشود که این دو تلگراف نمایندگان ملت ستمدیده و مایوس تبریز را نه یک مرتبه سه مرتبه بلکه صد مرتبه بخوانند و به فرزندان خود نیز خواندن این دو تلگراف را که مظهر روح وطن پرستی و از خود گذشتگی ملتی است که مدت یازده ماه با فداکاری و گذشتن از جان و مال و فرزندان برای آزادی قیام کرد و چنان شهامت و مردانگی و فداکاری از خود نشان داد که مورد تعجب و تحسین عالمیان گردید، توصیه نماید و اینک که بر دشمن غدار غلبه کرده و بیش از ده هزار نفر مجاهد از جان گذشته آماده فداکاری دارد چون استقلال مملکت را را در خطر میبیند و پای قشون اجنبی به خاک وطن باز شده برای حفظ وطن از مشروطه و آزادی و آمال و افتخارات و مجاهدتها چشم پوشی می کند و به شاه ستمگر می گوید :
« بکن با ما آنچه می خواهی ولی راضی نشو وطن از دست برود و اجنبی بر خاک مقدس ایران چیره شود. »
منابع :
1- تاریخ هیجده ساله آذربایجان – احمد کسروی – ۱۳۶۳ انتشارات امیر کبیر
2 – تاریخ مشروطه ایران – احمد کسروی – ۱۳۶۳ انتشارات امیر کبیر
3- تاریخ مشروطیت ایران – دکتر مهدی ملک زاده – ۱۳۵۹ انتشارات امیر کبیر
* دکتر مهدی ملک زاده فرزند شهید ملک المتکلمین (در انقلاب مشروطیت به شهادت رسید) در آن دوران حساس انقلاب خود یکی از ناظرین حاضر در صحنه بود که بعد از انقلاب تمام وقایع و حوادث را در مجموعه ای تحت عنوان تاریخ مشروطیت ایران ثبت نموده
به پیج اینستاگرام ، کانال تلگرام و ایتا “واژه” بپیوندید.