در حرفه پر از مخاطره محیط بانی خبری از قراردارد های طولانی مدت نیست. حتی با زبدهترین آن ها که بیش از 20 سال سابقه خدمت در مناطق صعبالعبور دارند هم در همین قراردادهای کوتاه مدت مانند یک کارگر بی مهارت برخورد میشود. جمشید محبتخانی فرمانده یگان حفاظت از محیط زیست میگوید رسیدگی به معضلات این حرفه کلید خورده است و به زودی با اجرای حمایتهای چند جانبه این مدافعان طبیعت به حق قانونی خود دسترسی پیدا میکنند.
جناب سرهنگ در سال 98 اعلام شد 5 درصد از جمعیت 3 هزار و 500 نفری محیط بانان کل کشور در حین ماموریت به شهادت رسیدهاند. از طرفی میدانیم تا به حال از سوی بنیاد شهید این عنوان به این محیط بانان فداکار و از جان گذشته اطلاق نشده است. با توجه به تصویب قانون حمایتی قضایی از محیط بانان به نظر میرسید مراحل توافق با بنیاد شهید در این زمینه زودتر از این ها به سرانجام برسد. چرا بازه زمانی شهادت این محیط بانان با اطلاق شدن عنوان شهید به آنان تا این اندازه طولانی شدهاست؟
از بدو تشکیل محیط بانی آماری که در دسترس است و در حوزه اداره ایثارگران ارائه شده تاکنون 143 محیط بان به شهادت رسیدهاند. حدود 30% از این نیروها توسط تیراندازی جان خود را از دست دادند و بقیه در حین مأموریت و تعقیب شکارچی یا از کوه پرت شدند یا با ماشین تصادف کردند. در وااقع بیشتر در حوادثی مانند تصادفات و سقوط از ارتفاع است که باعث جان باختن محیط بانان شده است. به روح پر فتوح همه شهدا درود میفرستیم. ضمن این که باید از بنیاد شهید در حوزه حمایتیشان از محیط بانان عزیز تشکر کنیم. امروز در معاونت توسعه در جلسهای از رئیس مرکز ایثارگران نیروی انتظامی و چند تن از مدیران داخلی دعوت کردیم و گفتیم از بازه زمانی شهید شدن محیطبانان و در مصدومیت ها از جانباز شدن محیطبانان گلهمندیم.
از شروع مأموریتم در محیط زیست تاکنون سه سال گذشته است. اولین محیط بانی که در زمان حضور بنده به شهادت رسید شهید خواجوی کرمانی بود. این محیطبان وقتی به محل مخفی شدن و کمین شکارچیان برای شکار میرسد توسط یکی از شکارچیان متخلف بلافاصله و به صورت غافلگیرانه مورد اصابت گلوله سلاح کلاشینکف شکارچی متخلف قرار میگیرد. متاسفانه قاتل اصلی موفق به فرار شدهبود. خیلی تلاش کردیم و بعد از چند ماه دستگیر شد ولی هنوز که دو سال است از حادثه میگذرد در بنیاد شهید این محیطبان را به عنوان شهید محسوب نکردهاند. دلیل این موضوع هم به این مربوط میشود که هنوز این پرونده مختومه نشدهاست. اطلاع داریم که بسیاری از خانوادههای این محیط بانان اوضاع معیشتی نا به سامانی دارند چرا که تا تکلیف این پروندهها روشن نشود نمیتوانند از سازمان دریافتی داشته باشند.
پیگیر این هستیم که با مدیران ارشد بنیاد شهید جلسه داشته باشیم. با توجه به تصویب قانون حمایت قضایی و بیمه محیطبانان که صورت گرفته در آنجا صراحتا اشاره شد که شهادت و جانبازی محیط بانان و جنگلبانان مانند کارکنان نیروهای مسلح و نیروی انتظامی است و احراز شدن بندهایی که مربوط به کارکنان ناجا هست شامل حال محیطبانان نیز بشود. خانوادههای این افراد در مشقت هستند و ما هر چقدر هم کمک حال این عزیزان باشیم این کمکهای غیر مستمر هیچ وقت نمیتواند جای یک حقوق ثابت را بگیرد. امیدوارم بتوانیم این مشکل را حل کنیم.
در کدام استانها تعداد شهدا و جانبازان محیطبان فراوانی بیشتری دارد؟
در استان فارس و مازندران و گیلان فراوانی مکانی شهادت و جانبازی محیطبانان را داریم و کشفیات و پروندههای متشکله و دستگیری متخلفین ما در این سه استان هم بالاترین آمار را دارد. این مناطق غنی هستند و تعداد محیطبانان ما در این سه استان هم از همه استان ها بالاتر است. یعنی تعداد محیطبانانی که در استان مازندران فارس و گیلان است قابل مقایسه با استانی مثل قم که شاید 20 نفر محیطبان دارد نیست. در استان مازندران بیش از 200 نفر محیطبان داریم. فراوانی مکانی شهید و جانباز شدن محیطبانان و فراوانی مکانی جرائم ما نیز در این سه استان است.
به کدام دسته از محیطبانانی که مورد اصابت گلوله قرار گرفتهاند عنوان جانباز داده میشود؟
افرادی که مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و مصدوم و زخمی شدند و این صدمات در بدنشان هست و آسیب دیدند یا مثلا پایشان قطع شده یا ساچمه در پایشان است با عنوان محیط بان جانباز شناخته می شوند. تاکنون 38 نفر از این محیطبانان توسط سلاح های مجاز مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و 28 نفر توسط سلاح های غیرمجاز در دست شکارچیان متخلف در عملیات مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و جانباز شدند. 228 نفر از محیط بانان عزیز ما نیز در سانحه تصادف و سقوط از ارتفاع جانباز شده اند که برای آن ها نیز پرونده تشکیل داده ایم. از تعداد پرونده های متشکله برای این محیط بانان،حدود 15% آنها جانباز مورد تایید بنیاد جانبازان هستند.
پس بیش از 320 نفر از محیط بانان نیز تا به حال جانباز شده اند. بین این افراد وضعیت جسمانی محیط بانی طوری بوده که دیگر نتواند خدمتی در سازمان محیط زیست داشته باشد؟
خوشبختانه همه محیط بانانی که جانباز هستند، همچنان امکان حضور در پست های سبکتر از محیط بانی را دارند و با همین شرایط به خدمتشان در این حوزه ادامه میدهند.
یعنی حتی محیطبانی که هم که در حین ماموریت عضوی از بدنش را از دست داده باشد نیز الان سر پست خود حاضر میشود؟
تعداد زیادی از این محیطبانان را به پستهای ستادی انتقال دادیم و شرایط برای شان به گونهای تعبیه شده که بتوانند با سهولت به کارشان ادامه بدهند.
تا به حال شهادت بیش از 30 محیطبان در بنیاد شهید به تصویب رسیده است. اما میدانیم که این روند پروسهای طولانی مدت را طی کردهاست. بعد از حمایتهای قانونی صورت گرفته و تصویب لوایح آن در مجلس تسریعی در این روند صورت نگرفته است؟
ببنید حتما قانون حمایتی که در مجلس تصویب شده به ما کمک خواهد کرد. از همه کسانی که در این راه تلاش کردند قدردانی میکنم. بنیاد شهید قبل از این قانونی برای رسیدگی به پروندههای محیطبانان نداشت و بر اساس بخش نامهها و دستورالعملها این کارها صورت میگرفت. ولی اکنون در این زمینه قانون داریم و قانون هم لازمالاجراست. در این قانون نیز صراحتا اشاره شده پرونده محیطبانانی که در حین ماموریت به شهادت رسیدهاندهمانند کارکنان محترم نیروهای مسلح داخل پرانتز نیروی انتظامی بررسی و صورتبندی شود. یعنی با همان بندی که برای احراز شهادت و جانبازی عزیزان پلیس و نیروی انتظامی دنبال میشود برای محیطبانان نیز مورد مراجعه قرار میگیرد. یعنی چیزی در حدود 2 ماه زمان می برد تا شهادت محیطبان احراز شود. امیدواریم از این به بعد با کمک و حمایت این قانون بتوانیم هر چه سریعتر به وضعیت خانوادههای این شهدا رسیدگی کرده و پروندههای این عزیزان را مختومه کنیم.
جناب سرهنگ یکی از دغدغههای عمومی در واکنش به خبر مجروح شدن و یا شهادت محیطبانان این است که چرا این مدافعان طبیعت شرایط آزادانه دفاع از خود را ندارند. در واقع خبر شهادت و یا مجروحیت محیط بانان بیش از دستگیری و یا حتی کشته شدن شکارچیان سود جوی غیر مجاز رسانهای میشود. آیا با این روند محیطبانان در عرصه دفاع از خود منفعل معرفی نمیشوند؟
بله، همین طور است. ببینید به هر حال کشته شدن شکارچیان نیز برای ما ناگوار است. من همین جا از طرف همه همکارانم اعلام میکنم که ما راضی به این اتفاقهای ناراحت کننده نیستیم. آن شکارچی هم خانوادهای دارد و بر اساس یک انتخاب و رویه اشتباه به این کار غیر قانونی رو آورده است. اما به هر حال این کار او صدمات و خسارتهای جبران ناپذیری به سرمایه ملی وارد میکند و ماموران ما نمیتوانند و اجازه ندارند در این زمینه منفعل عمل کنند. پس این گونه نیست که محیطبان از خود دفاع نکند.
تعداد شکارچیان غیرمجازی که در این چند سال کشته شدند از تعداد محیطبانانی که شهید شدند بیشتر است. اما این موارد رسانهای نمیشود چرا که این اتفاق بیش از همه برای خود آن محیط بان ناگوار است چرا که آن شکارچی متخلف را هم هموطن خود میداند. اما درگیریهایی رخ میدهد که اگر محیطبان از خود دفاع نکند شکارچی حتما با شلیک تیر مستقیم جان او را میگیرد و شکار خود را هم به انجام میرساند. متاسفانه در این زمینه هم تلاشی برای پیشگیری فرهنگی صورت نگرفته است. در برخی از شهرستانها و استانهای ما هنوز هم به شکارچی گونههای کمیاب جانوری که در خطر انقراض هم هستند به دید یک قهرمان نگاه میشود. خب این فرهنگسازی باید از مدارس و فیلمها و کتابها و همین شبکههای مجازی آغاز شود. در واقع این افراد به جای این که مورد تحسین قرار بگیرند و عنوان شکارچی شجاع به آن ها داده شود باید از سمت وسوی جامعه مورد بازخواست قرار بگیرند و این در دراز مدت باعث پیشگیری از تولید شکارچیان غیر مجاز میشود.
در گذشته تعداد بیشتری از محیطبانان تا پای قصاص شدن میرفتند. گفته میشود که با ارتقای قوانین در زمینه استفاده محیطبانان از سلاح گرم متاسفانه در همین چند سال گذشته نیز برخی از محیطبانان در زندانها به انتظار حکم قضاییشان نشستند. برای رضایت گرفتن از خانواده شکارچیان غیر مجاز مقتول تلاشی انجام شده است؟
از سه سال گذشته که بنده مسئولیت یگان حفاظت محیط زیست را به عهده گرفتم حکم اعدام چهار محیطبان ما صادر شده بود. یعنی در کمال تاسف این محیط بانان در انتظار اعدام بودند. با تلاش بسیار زیادی از دو خانواده رضایت گرفتیم و این محیطبانان آزاد شدند. یکی از محیطبانان ما به دلیل حواشی که در پرونده وجود داشت 10 سال در زندان به سر برده بود. متاسفانه تلاشها برای ایشان به جایی نرسید و اعدام شد. برای یکی دیگر از این محیطبانان حکم اعدام صادر شد. به این حکم اعتراض کردیم و هشت ماه است که این پرونده در دیوان است. نمیدانم تصمیم نهایی عزیزان قضایی درباره این محیط بان چه خواهد شد. ولی اگر دوباره همین رأی صادر شود ما اقدامات بعدی را دنبال خواهیم کرد.
در این سه سال تعدادی از شکارچیان متخلف با تیراندازی محیطبانان کشته شدند ولی هیچ یک از آنها محکوم به اعدام نشدند. در این مدت قانون به کارگیری سلاح چه تغییراتی کرد که حمایت از محیطبان را در استفاده از سلاح به عنوان آخرین راهکار به دنبال داشته است. پیش از این اسلحه به محیطبان میدادند. اما در واقع قانونی برای استفاده از آن مشخص نشده بود. این موضوع کاملا پدافندی بود. سلاح را به دست محیطبان داده و گفته بودند برای حفظ جان خودت میتوانی از آن استفاده کنی؛ این دستورالعمل با اما و اگر و ابهامهای زیادی همراه بود. یعنی اگر همکار محیطبانی را با گلوله میزدند همکار دیگر نمیتوانست به شکارچی شلیک کند. یا در حین فرار شکارچی اجازه شلیک نداشت.
در پرونده یکی از محیط بانان محکوم به اعدام الان با همین موضوع گرفتاری پیش آمده است. یعنی شکارچی شلیک کرده و در حال فرار بود و محیطبان ما از پشت سر به او شلیک کرده و قاضی پرونده دلیل آن را میخواهد. کار بسیار حساسی است. همه چیز در کسری از ثانیه اتفاق میافتد و محیطبان ما باید با آمادگی کامل واکنش درست را انجام دهد. محیطبان به این نتیجه رسیده بود که این شکارچی قرار است از او فاصله بگیرد و دوباره شلیک کند. تیر هوایی زده بود و این تیر به ناحیه حساس اصابت کرده و موجب کشته شدن شکارچی شده بود. دوباره لازم میدانم که تاکید کنم هیچ محیط بانی راضی به کشته شدن این شکارچیان نیست. اما در صحنههای درگیری شاهد یک دوئل هستیم. اگر محیطبان ما برای صیانت از حوزه استحفاظی و برای دفاع از خود و همکاران یا اسلحه اش شلیک نکند او را از پا در میآورند. بسیاری از محیطبانان ما با اسلحههای نظامی به شهادت میرسند. یعنی شکارچی با تجهیزاتی به میدان میآید که اگر محیطبان ما در مقابلش نایستد ممکن است اتفاقات بسیار ناگواری رخ بدهد. به عنوان مثال فرد یا افرادی بیایند و بخواهند اسلحه را از محیط بان ما بگیرند یا اسلحه خانه داخل پاسگاه را مورد سرقت قرار دهند و محیطبان نتواند همکاران دیگرش را احضار کند تا کمکش کنند و اگر تیراندازی نکند اسلحهها را می برند. استفاده از سلاح مراتب دارد و این گونه نیست که هر وقت خواست بتواند به فردی شلیک کند؛ محیطبان باید فرمان ایست دهد، تیر هوایی شلیک کند و در نهایت وقتی آن تعداد تیر هوایی که در قانون گفته شده شلیک کرد و متخلف و مجرم به تیر هوایی توجه نکرد از کمر به پایین را نشانهگیری کرده و تیراندازی کند.
اگر یک یا چند نفر با سلاح سرد یا سلاح گرم یا بدون سلاح به محیطبان حمله کنند و محیطبان ببیند جانش در خطر است و میخواهند خود یا همکارش را بکشند میتواند از سلاحش استفاده کند. پس محیطبان برای حفظ جان خود و همکارش که در دید اوست به عنوان آخرین راهکار در مقابل فرد یا افرادی که با سلاح سرد یا سلاح گرم یا دست خالی به محیطبان حملهور شوند و بخواهند او را بکشند میتواند از سلاحش استفاده کند.
این حقیقت دارد که در بسیاری از این درگیریها و در پروندههایی که محیط بان مجبور به شلیک به فرد متخلف شده فقدان گزارش اولیهای که ادبیات قضایی درستی داشته باشد باعث صدور آراء قضایی بر علیه محیط بان شده است؟
بله متاسفانه این حقیقت دارد. دلیل آن هم این است که این محیطبانان آموزش جامعی در کار خود ندیدهاند. در پرونده محیطبان مومیوند ما با این اختلال مواجه شدیم. یعنی صورت جلسه با ضعف کامل و بی خبر از قانون نوشته شده بود. من اینجا به جرات عرض میکنم اگر سواد قضایی و حداقل صورت جلسه نوشتن این محیطبانان تا این اندازه ابتدایی نبود بسیاری از آنها اصلا به اعدام محکوم نمیشدند. با این که در این مدت آموزشهای متعددی به محیطبانان داده شده است با این حال باز هم در هر ساعت از شبانه روز موظف هستند تماس بگیرند و صورت جلسه اولیه با نظارت مستقیم بنده نوشته میشود.
در این «صورت جلسهها» مطابقت قوانین با عملکرد محیطبانان را به اطلاع قاضی میرسانید؟
بله، محیطبانان ما خارج از این قوانین به کسی تیراندازی نمیکنند. خوشبختانه با ارتقاء این موارد این عزیزان در دفاع از خود و اسلحه شان آموزش دیدهاند که برابر با قانون رفتار کنند. وقتی بنده این مسئولیت را به عهده گرفتم 3500 محیط بان داشتیم. نصف بیشتر آنها آموزش اولیه برای استفاده از سلاح را ندیده بودند و این فاجعه است. سالهاست دارند در این لباس خدمت میکنند، برخی از آنان 20 سال است بدون این که آموزش اولیه دیده باشند مشغول خدمت هستند. من این محیط بانان را در گروههای 100 نفری در 18 دوره به کرج آوردم و آموزش دادم. در این راه هزینه کردیم. اکنون 1850 نفر از محیطبانان را آموزش دادیم و این جواب داد چون پس از شرکت در این کلاس ها به درستی از اسلحه های شان استفاده کردند و هیچ کدام از محیط بانان محکوم به اعدام نشدند.
با تغییر و در واقع حمایت بیشتر قانون از محیطبانان سه هزار امتیازی که مشمول وصول در مناطق نظامی میشود شامل محیطبانان هم میشود؟
قانون میگوید شهادت و جانبازیشان مثل نیروهای مسلح باشد و نگفته حقوق و مزایایشان مثل آنها باشد. در سال گذشته تمام محیطبانان با خانوادههایشان را با اعتباری نزدیک به هفت هشت میلیارد تومان بیمه کردیم و همگی با خانواده هایشان بیمه عمر، بیمه مسئولیت، بیمه آتشسوزی و بیمه بلایای طبیعی برای منازلشان شدند. الآن اگر برای محیطبانی اتفاقی بیافتد بر اساس قانون دیه هر سال همان موقع خانوادهاش دیه میگیرند چون بیمه عمر دارند. چند سال پیش در حین مأموریت محیطبان و شکارچی همدیگر را زده بودند و برای هر دو طرف رای بر پرداخت دیه صادر بود. محیطبانی مقداری از دیه را داده بود و مابقی نیز از حقوقش کم میشد. در واقع از سوی سازمان هیچ کمکی نشده بود و گفته بودند این مبلغ را از جیبت بده. برایم خیلی عجیب و باور نکردنی بود که این شخص در حین شیفت این کار را کرده و کارش درست بوده و شکارچی او را زده و محیطبان هم مجبور شده او را بزند و همه چیز درست بوده ولی الان این محکومیت دارد. بیمه عمر الآن این کار را میکند و دیهای که به او تعلق میگیرد به محیطبان داده میشود. بر اساس خسارت وارده بیمه عمر پولی به او میدهد و بیمه مسئولیت خسارت محیطبان را هم به عهده میگیرد.
مدتی است که شاهد روند صعودی میزان کشف سلاح از سوی محیطبانان هستیم. در این زمینه نیز آموزشهایی به محیطبانان داده شده است؟
با اصلاح قوانین و حمایت بیشتر از محیطبانان این عزیزان با شهامت بیشتری با شکارچیان درگیر شدند. نتیجه این شد که ما از کشف سالانه 2 هزار و 600 به 5 هزار و 400 قبضه سلاح رسیدیم.
این سلاحها مجازبودند یا به صورت غیرمجاز در اختیار این شکارچیها بودند؟
برای تعدادی از آن ها مجوز صادر شده بود اما بسیاری از آنان هم به طور قاچاقی و غیر قانونی در اختیار این افراد قرار داشت.
انتقادهای شما از این تعداد اسلحه مجوز دار به کجا رسیدهاست؟
ببنید تعداد سلاح مجوز دار موجود با تعداد شکاری که محیط زیست میتواند اجازه آن را بدهد اصلا همخوانی ندارد. سه میلیون کجا و 200 عدد مجوز شکار کجا؟! برای یک شکار 150 شکارچی در نوبت است و به همه نمیرسد و به همین خاطر غیرمجاز میشود. 38 نفر از جانبازان ما با سلاح مجوزدار جانباز شدند و 11 نفر از شهدای ما با سلاح مجوزدار به شهادت رسیدند و این برای ما خیلی بد است. دو سال پیش آقای کلانتری نامه به وزیر کشور ارسال کردند و در آن بنده را به عنوان نماینده این سازمان در شورای توزیع سلاح معرفی کردند. در این دو سال که من نماینده سازمان شدم با این که هفت – هشت بار جلسه تشکیل شده ولی یک بار هم مرا دعوت نکردند.
در این زمینه درخواستی از قانونگذار دارید؟
برای صدور مجوز سلاح نماینده سازمان محیط زیست را نیز به این جلسات دعوت کنند. بنده میتوانم با تشریح اتفاقات ناگواری که در این زمینه برای محیطبانان و خانوادههای شان رخ داده نظر این عزیزان را جلب کنم و کار به این جا نمیرسید که ما بسیاری از عزیزان محیط بان را با سلاح مجوزدار از دست بدهیم.
از سال گذشته در مورد حقوق و مزایای محیطبانان تغییر و تحولات مثبتی صورت گرفته است. آیا امتیازاتی برای محیطبانانی که در مناطق سختتر هستند در نظر گرفته شده یا خیر؟
در سال 1395 بودجه سازمان محیطزیست حقوق و مزایاهای کارکنانش که محیطبانان هم جزو آن هستند استانی بود و در هر استانی که مدیرش قویتر بود و قدرت رایزنی بیشتری داشت حقوق و مزایایش نسبت به استانی که در پرداختیها و پیگیریها جدی نشده بود و در حوزههای مالی چندان به محیط زیست توجه نکرده بودند تفاوتهای صددرصدی وجود داشت؛ یعنی دو محیطبان در دو استان همجوار با یک سابقه و مدرک و مقام مشخص در حقوق هایشان با هم فرق داشت. مثلا دریافتیها در لرستان، فارس، مازندران، گلستان و گیلان خوب بود و در استان همدان و کرمانشاه چیزی نزدیک به فاجعه بود. حتی در استان تهران هم حقوق ها خیلی کم بود. سازمان تلاش هایی کرد برای این که مدیران استان زیر یوغ مسئولین استانی نباشند چون خیلی جاها مدیران محیط زیست باید رو در روی استاندار، شهردار و غیره بایستند و اگر تصمیماتی که گرفته بودند برای محیط زیست آسیبزا بود ممانعت میکردند.
سازمان محیط زیست این را دنبال کرد و امسال یعنی سال 1399 بودجه سازمان محیط زیست ملی شد. اتفاق مبارکی که برای محیط بانان رقم خورد این بود که عدالت در مورد تمام محیطبانان برقرار شد؛ یعنی محیطبانان استانهای ضعیفتر یک افزایش 50 درصدی را در حقوقشان تجربه کردند. مطالبه بنده به عنوان مسئول محیطبانی در این سه سال این بوده است که حقوق کارکنان یگان و محیطبانان با حقوق نیروهای مسلح تطبیق داده شود. محیطبانان شیفتی خدمت میکنند و لباس نظامی و لباس فرم بر تن دارند و سلاح کلاشینکف و سلاح کمری زیگ زاوئر دارند. 90% جامعه مقابل آنها یعنی کسانی که به شکار میآیند مسلح هستند. شهید و جانباز دادند و شیفتی هم خدمت میکنند. کارشان دقیقا شبهنظامی است و همان سختی و مشقتها را دارد و مأموریتها هم شبیه هم است اما مانند کارمندان با آنها برخورد میشود.
امیدورایم مسئولان در این زمینه کاری بکنند و مصوباتی داشته باشند که حقوقهای محیطبانان با حقوق کارکنان نیروهای مسلح تطبیق داده شود. کارکنان نیروهای مسلح در شرایط مساوی با کارکنان دولت 20% بیشتر میگیرند ولی محیطبانان این دریافتی را ندارند. در واقع کارمند هستند اما کار لشگری میکنند و مأموریتشان نیز لشگری است و مسلحانه است. یکی از مشقات دیگر محیطبانان مسئله استحقاقیهای آنان است. تلاش من در این راستا است که بتوانم این موارد را تبدیل به قانون کنم. یعنی چه در این سمت بمانم و چه نمانم این موارد تبدلی به قانون و لازم الاجرا شوند. امسال هنوز یک ریال برای جیره غذایی به محیطبانان ندادند و این موضوع قانونی هم نیست. بعضی اوقات سال گذشته اعتبار لازم برای این کار بود ولی امسال به خاطر افزایش حقوق و ملی شدن حقوق این عزیزان نتوانستیم این کار را به سرانجام برسانیم. یکی از درخواست های جدی بنده و محیطبانان است این است که غذا یا هزینه آن باید برای محیطبانان تامین شود.
***در حال حاضر چند پاسگاه محیطبانی در کل کشور فعال هستند؟ تا چه اندازه با استانداردهای موجود فاصله داریم؟
604 پاسگاه محیطبانی داریم که حدود 100 مورد از آنها غیر فعال است. در زمینه تعداد پاسگاهها قانون ثابتی وجود ندارد و در هر منطقه این آمار متغیر است اما بر اساس استانداردهای موجود در هر هزار هکتار باید یک محیطبان داشته باشیم. وقتی به ازای هر هزار هکتار یک محیط بان نیاز داریم یعنی باید برای 18 میلیون هکتار 18000 محیطبان داشته باشیم که الآن بیش از 3 هزار 500 محیطبان در پستهای شان مشغول به کار هستند. البته در چارت سازمانیمان این تعداد هفت هزار و خردهای است. اگر این چارت سازمانی هم تامین بشود خوب است. پستهای خالی داریم که اگر سازمان اداری و استخدامی به ما مجوز استخدام سه هزار نفر دیگر را میداد سه هزار پست خالی داشتیم که محیطبانان را در این پستها فعال کنیم. این هزار هکتار استاندارد جهانی است. ما یک عقب ماندگی از چارت خودمان داریم که تقریبا 50% است و یک عقب ماندگی از استاندارد جهانی داریم که خیلی بیشتر است و باید بر طبق آن 18 هزار نیروی محیطبان داشته باشیم.
آیا محیطبانان متخلفی هم داریم که با توجه به اشرافی که بر منطقهشان دارند مورد تطمیع شکارچیان قرار گرفته و اقدام به همکاری با آنها کنند؟ برخورد با این محیطبانان چگونه است؟
شک نکنید که در حوزه محیطبانی نیز با تخلفهایی رو به رو هستیم. در واقع هیچ نهادی نداریم که در آن میزان تخلف صفر باشد. اما محیطبانی شغلی است که در کنار سختیهایش زیباییهای بیشماری نیز دارد. بسیاری از محیطبانان وقتی میبینند که تعداد زیادی از همکاران شان در این راه مجروح میشوند یا به شهادت میرسند خیلی سخت مورد تطمیع متخلفان قرار میگیرند. آن عده هم که این کارها را انجام میدهند غم نان دارند و نیازمند هستند. همانطور که اشاره کردم تا همین یک سال گذشته برخی از این عزیزان دریافتیهای بسیار ناچیزی دریافت میکردند که کفاف معیشت آنان را نمیداد. تعداد شهدا در این شغل به نسبت جمعیت فعال در آن بالاست و این برای این حرفه نوعی تقدس ایجاد میکند.
ما در زمینه کاهش تخلف محیطبانان در چند مسیر فعال شدیم. ابتدا سعی کردیم غرور و تعصب حرفهای را در این عزیزان افزایش دهیم. در جلساتی که با رییس سازمان محیط زیست داشتیم این موضوع در دستور کار قرار گرفت. بعد از آن ایشان در هر جلسهای که حضور داشتند از محیطبانان به عنوان اولویت نخستین سازمان یاد میکردند و همین در روحیه این عزیزان تاثیر بسیار خوبی داشت. این حرفها در قالب شعار هم باقی نماند. یعنی این کافی نبود که به محیطبانان گفته شود که ما با مشقات کار شما آشناییم و از دریافتی ناچیز شما هم خبر داریم. در قانون اصلاحات حمایتی صورت گرفته و تعداد زیادی از محیطبانان در استانهای مختلف در سال گذشته افزایش 50 درصدی حقوق را تجربه کردند. مجموع این فعالیتها باعث کاهش تخلف در این حرفه شده است. البته این طور نیست که برای برخی تخلفها رفتار سلبی را به طور کامل کنار گذاشته شده باشیم. اما اصل بر این است که با توجه به شناخت سختیهای این حرفه تا جایی که امکان دارد با فرهنگ سازی از تخلف این محیطبانان پیشگیری شود.
رفتار سلبی در چه تخلفهایی بروز پیدا میکند؟
اعتیاد یکی از مسائلی است که گریبانگیر برخی از محیطبانان ما شده است. ما به این افراد مهلت میدهیم و در مراحل بعد اگر تکرار شود اخراج صورت میگیرد. در شهریور ماه امسال 15 نفر از محیطبانان استان تهران با قرار دادن مدرک تحصیلی جعلی در پرونده شان اخراج شدند. یگان حفاظت و معاون بنده یکی از اعضای اصلی در شورای برخورد با تخلف هستند. یعنی به طور مستقیم به این تخلفها رسیدگی میشود و اغماضی هم صورت نمیگیرد.
گفته میشود که تعدادی از محیط بانانی که فعال رسانهای نیز هستند از سوی شما ممنوع المصاحبه شدهاند. این را تایید میکنید؟
نه این یک اتهام کذب است. تاکید شده برخی از محیط بانان که سابقه پرحاشیه ای در فعالیتهای رسانهای خود دارند که اتفاقا مخالف با منافع محیطبانان دیگر نیز بوده است از این پس با هماهنگی ما اقدام به مصاحبه کنند. ببینید ما به این باور داریم که معلمان فرهنگی محیط زیست محیط بانان ما هستند و اگر محیط زیست بخواهد فرهنگی شود باید محیط بانان در نوک پیکان این تحول قرار بگیرند. این عزیزان که دارای کانال و صفحه در فضای مجازی هستند و تعداد قابل توجهی هم دنبال کننده دارند اگر کار برای ارتقای فرهنگ زیست محیطی مردم و محیطبانان کاری بکنند بنده دستشان را هم میبوسم. اما گاها اظهارنظرهایی خارج از قاعده در این صفحات اتفاق میافتد که ممکن است برای محیطبانان دیگر مشکلاتی را بوجود بیاورد.
اگر تنها در زمینه اظهارنظر باشد ایرادی دارد؟ یعنی منظورم این است که نظرات این افراد نیز حتما باید در امتداد نظرات مسئولان سازمان باشد تا مجال ظهور و بروز در فضای مجازی را داشته باشد و اگر غیر این باشد تشخیص شما این است که این محیط بانان بهتر است که سکوت کنند؟
ببینید وقتی این عزیزان با عنوان محیط بان فعالیت میکنند باید در این اظهارنظرها دقیق باشند. در واقع عرض من این است که این محیطبانان به دلیل حرفهای که دارند دنبال کنندههای بیشتری نصیب شان شدهاست. اگر بدون این عنوان فعالیت کنند و نظر هم بدهند آزاد هستند. یک دلیل روشن هم برای این کار داریم و آن این است که ممکن است از همین اظهارنظرهای شخصی و بدون عمق و مطالعه سوءاستفادههایی انجام شود که در نهایت منافع حرفهای باقی این محیطبانان به خطر بیفتد. همین جا اعلام میکنم که اگر این افراد بدون تکیه بر شغل خود درباره مسائل سیاسی و اجتماعی اظهارنظر کنند مشکلی با این مقوله نداریم اما وقتی قرار باشد به عنوان یک محیط بان فعالیت رسانهای داشته باشند باید بر اساس منافع همکاران زحمتکش خود قدم بردارند و شرایط را برای سوءاستفاده های احتمالی مهیا نکنند.
چندی پیش جلسهای با حضور مسئولان پلیس فتا برگزار کردید. خروجی این نشست چه بود؟
خوشبختانه بعد از این جلسه بود که مرکز سایبری یگان حفاظت فعال شد. مدتی است که دیگر از فیلم های ناراحت کننده حیوان آزاری در فضای مجازی خبری نیست. مکشوفات ما بیشتر شده است و از طرفی دیگر خرید و فروش سلاح و حیوانات نیز کاهش بسیار چشمگیری داشته است. همه این موارد با همکاری سازمان محیط زیست و پلیس فتا اتفاق افتاده است. رصد موثر ما در فضای مجازی بسیار قوی تر از قبل شده است. همکاران ما که در مرکز رصد فضای مجازی جرائم زیست محیطی یا حوزه سایبری فعال هستند تحت نظارت و پشتیبانی پلیس فتا کار میکنند و ارتباط تنگاتنگی بین آنها بوجود آمدهاست.
در آینده چشمانداز حرفه محیطبانی در کشورمان باید به چه صورت باشد تا مشقات این شغل کاهش داشته باشد؟
باید محیطبانی را از شکل سنتی خارج کنیم. الان ابزار این کار وجود دارد و برای اجرایی کردن آن نیازمند حمایت بیشتر هستیم. میتوانیم در بسیاری از پارکهای حیاتوحش و مناطق تحت حفاظت دوربین بگذاریم. دستگاههایی وجود دارد که سنسورهای حساسی نسبت به حریق دارند و با استفاده از آنها میتوان از وقوع آتش سوزی های گسترده پیشگیری کرد. الآن پلیس راهور به این الگو راه پیدا کرده است. این عزیزان دیگر جنگ اعصاب ندارند و بین مردم هم درگیری به وجود نمیآید. دوربین در جاده و داخل شهر کار گذاشته شده و دیگر این ماموران سر چهارراه یا جاده نمیایستند. در واقع دیگر درگیری و بحث رودررویی با راننده متخلف ندارند. دلیل شهادت و یا جانباز شده محیط بانان ما همین درگیری ها فیزیکی است. اگر این ابزارها را در مناطق استحفاظی نصب کنیم رانندگان نمیتوانند با خودرو به این محدوده وارد شوند. چهره متهم ثبت و به سرعت در آن مناطق شناسایی می شود و درگیریها به طور چشمگیری کاهش پیدا میکند.
در این زمنیه تا به حال چه تلاشهایی انجام شدهاست؟
در همین راستا گامهایی برداشته شدهاست. به عنوان مثال در برخی از مناطق دوربین کار گذاشته شده است اما سرعت آن پایین است. در برخی مناطق چهارگانه ما از طریق دوربین مدار بسته رصد هایی در اتاق مانیتورینگ داریم و درگیری در این مناطق کاهش داشته است. امیدواریم دولت در سال آینده اعتبار خوبی برای این فرایند توسعه اختصاص بدهد تا بتوانیم با استفاده از این ابزار نوین مشقات حرفه محیط بانان را در سراسر کشور کاهش دهیم.
خبرگزاری فارس