پایگاه خبری تحلیلی واژه – قمر طالبی: اعتیاد، زخمی عمیق و پنهان است که در تار و پود جامعه ریشه دوانده و هر روز جان و روان هزاران انسان را درگیر میکند. این پدیده تنها به نابودی فرد منتهی نمیشود، بلکه خانوادهها، محلهها و در نهایت، ساختارهای اجتماعی را به ورطهی فروپاشی میکشاند. هرچند آمارهای رسمی گاهی تصویری امیدوارکننده ترسیم میکنند، اما آنچه در کوچهها، خانهها و نگاههای خاموش دیده میشود، حقیقتی تلختر و عمیقتر از ارقام است. در برابر این بحران، راه نجات نه در انفعال و دلسردی، بلکه در همبستگی، شناخت دردهای پنهان و مداخلات انسانی و اجتماعی ریشهدار نهفته است؛ تنها با چنین رویکردی میتوان زنجیرهی اعتیاد را گسست و جانهایی را دوباره به زندگی بازگرداند.
با وجود آنکه نرخ شیوع اعتیاد در آذربایجان شرقی بهطور رسمی تنها ۱.۲۲ درصد اعلام شده و پایینتر از میانگین کشوری است، اما نشانهها و شواهد میدانی، تصویری نگرانکنندهتر از واقعیت این پدیده در استان ترسیم میکنند. آنچه در پس آمارها پنهان مانده، عمقیافتگی اعتیاد در برخی اقشار خاص، گسترش مواد مخدر نوظهور، کمبود شدید مراکز درمانی و ناتوانی نظامهای شناسایی و پیشگیری است؛ زنجیرهای از کاستیها که اگر بهموقع ترمیم نشود، میتواند سیمای اجتماعی و اقتصادی استان را با چالشی جدی و پایدار روبهرو سازد.
زنگ خطر در سایه آمارهای امیدوارکننده
طبق گفتههای دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر آذربایجان شرقی نرخ شیوع اعتیاد در بازه سنی ۱۵ تا ۶۴ سال در استان ۱.۲۲ درصد است؛ رقمی بهظاهر امیدوارکننده و به مراتب پایینتر از میانگین کشوری که حدود ۵.۴ درصد برآورد شده. اما این عددها گاهی فریبندهاند، وقتی عمق بحران در برخی از لایههای جامعه بیشتر از چیزی است که آمار کلی نشان میدهد.
در کارخانهها و کارگاههای صنعتی، جایی که چرخ اقتصاد استان میچرخد، اعتیاد رخنه کرده است. امیر رنجبر در این باره میگوید: «شیوع اعتیاد در بین کارگران واحدهای صنعتی استان به ۲۲.۲۵ درصد رسیده؛ رقمی نگرانکننده و بالاتر از میانگین کشوری.» او معتقد است که این واقعیت، زنگ خطری برای آینده تولید و نیروی انسانی استان است.
در همین راستا، شورا برنامههایی برای آگاهیبخشی در محیطهای کارگاهی در دستور کار قرار داده، اما با توجه به ابعاد بحران، این اقدامات تنها قطرهای است در دریای نیازهای موجود.
مسیرهای باز، راههای خطر
رنجبر به مسیرهای ورود مواد مخدر به استان نیز اشاره میکند. او در این خصوص میگوید: «ورودی میانه به دلیل ایجاد اتوبان، کاربری خود را از دست داده و مسیر چاراویماق هم از سوی نیروی انتظامی نامناسب تشخیص داده شده است.»
به گفته او استان به ایستگاههای بازرسی مجهز در نقاط ورودی نیاز دارد تا سد محکمی در برابر جریان ورودی مواد ایجاد شود.
در نبود این ایستگاهها، مسیر برای ورود باز است؛ وقتی ورود راحت باشد، کنترل داخل سختتر میشود.
همزمان تبریز، مراغه، بناب و میانه به عنوان شهرهای آلوده استان در ردیف اول توجه نهادهای مقابلهای قرار گرفتهاند. ۲۰۲ محله آسیبپذیر شناسایی شدهاند؛ محلههایی که اغلب در حاشیهها جای دارند و ساکنانشان با فقر، بیکاری و گسستهای اجتماعی دستبهگریباناند.
کشف ۱.۳ تن مواد در یک سال
طبق اعلام رسمی، سال گذشته حدود ۱.۳ تن مواد مخدر در استان کشف و امحا شده است؛ آماری که از یک جنگ مداوم خبر میدهد. رنجبر اعلام میکند که ۹۸ درصد این مواد توسط پلیس مبارزه با مواد مخدر کشف شدهاند و سایر دستگاهها سهم کمتری در این روند داشتهاند.
این آمار اگرچه از کارایی نسبی دستگاههای مقابلهای حکایت دارد، اما پرسشهای جدی درباره ظرفیت پیشگیری و بازدارندگی مطرح میکند.
ماده نوظهور، بلای تازه
در سوی دیگر ماجرا، پلیس با چالشی نوین مواجه است: مواد مخدر نوظهور. رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر استان در این رابطه میگوید: «تبریز در مصرف مواد مخدر نوظهور رتبه اول کشور را دارد. این مواد سادهتر مصرف میشوند و همین باعث افزایش میزان مصرف شده است.»
اما چالش بزرگتر، ناتوانی در تشخیص این مواد است. سرهنگ حسین امیدی میگوید: «کیت تشخیص نداریم. وقتی مصرفکننده این مواد را مصرف میکند و دستگیر میشود، در آزمایشهای اعتیاد نتیجه منفی و فرد آزاد میشود. همین موضوع باعث شده که مبارزه با این مواد پیچیدهتر و ناکارآمدتر شود.»
او همچنین از عقبماندگی تجهیزات پلیس نسبت به مافیای مواد میگوید: «هر روز ماده جدیدی تولید میشود، اما پلیس هنوز با قوانین و تجهیزات قدیمی مبارزه میکند.»
جنگ نابرابر، قوانین کهنه
یکی از بزرگترین دغدغههای مسئولان مقابله با اعتیاد، بهروز نبودن قوانین بازدارنده است. امیدی میگوید: «قوانین موجود جوابگوی مواد جدید و شیوههای نوین قاچاق نیستند. مافیا جلوتر از پلیس حرکت میکند و پلیس با دستهای بسته میجنگد.»
در همین زمینه، بسیاری از فعالان اجتماعی استان نیز خواهان اصلاح و بهروزرسانی قوانین و اختصاص بودجه برای تجهیز نهادهای مقابلهای شدهاند.
نوجوانان، قربانیان خاموش
شاید یکی از تلخترین بخشهای این روایت، شیوع اعتیاد در میان نوجوانان و جوانان باشد. امیدی میگوید: «کمپ ترک اعتیاد برای نوجوانان در استان وجود ندارد. در شهرستانها هم مراکز نگهداری نداریم. این در حالی است که بیش از ۱۵۰ هزار معتاد در استان داریم.»
جای خالی مراکز مخصوص برای نوجوانان، باعث میشود خانوادهها با بحران مضاعف روبهرو شوند: نهتنها با مشکل اعتیاد فرزند خود دستبهگریباناند، بلکه هیچ جایی برای درمان مؤثر او پیدا نمیکنند.
مراکزی که درمان نمیکنند
مراکز ماده ۱۵ و ۱۶ که برای ترک اعتیاد تأسیس شدهاند، اکنون با مشکلات عدیدهای مواجهاند. ظرفیت مرکز ماده ۱۶ در استان تنها ۴۰۰ نفر است. رنجبر میگوید با اضافه شدن مراکزی برای زنان و جوانان، این ظرفیت به بالای ۶۰۰ نفر میرسد، اما هنوز بسیار کمتر از نیاز استان است.
از سوی دیگر، مراکز سرپایی که قرار بوده نقش حمایتی داشته باشند، به گفته امیدی به محلی برای فروش شربت متادون تبدیل شدهاند. «این شربت به هیچ عنوان درمانکننده اعتیاد نیست، بلکه در بسیاری از موارد، وابستگی جدیدی ایجاد میکند.»
پایان یک داستان؟
نه این داستان پایانی ندارد. نه در کوچههای ترلاندرهسی، نه در کارخانههای اطراف بناب، نه در خوابگاههای دانشجویی تبریز. اعتیاد حالا نه یک معضل صرف، بلکه بحرانی چندوجهی است: اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی و حتی امنیتی.
گزارش امروز ما از آذربایجان شرقی، شاید فقط یک برش کوچک از یک واقعیت بسیار بزرگتر باشد. اما همین برش، کافیست تا ضرورت بازنگری جدی در سیاستهای مبارزه با مواد مخدر، تقویت نهادهای مقابلهای، آموزش عمومی، سرمایهگذاری در پیشگیری و ایجاد مراکز تخصصی برای درمان را به مسئولان گوشزد کند.
تا روزی که تبریز، به جای آنکه رتبه اول در مصرف مواد نوظهور را داشته باشد، پرچمدار سلامت اجتماعی و پیشگیری هوشمندانه باشد. تا آن زمان، گزارشها و روایتها باید همچنان نوشته شوند؛ نه برای سیاهنمایی، که برای زنده نگهداشتن امید به اصلاح.
به پیج اینستاگرام ، کانال تلگرام و ایتا “واژه” بپیوندید.