• کد خبر : 7770
  • فرهنگی
  • تاریخ انتشار : 20 دی 1400 - 6:19 ب.ظ
  • اندازه فونت

یک نامه مهم و منتشر نشده از شهریار/ شاعری در هجوم چریک‌ها

یک نامه مهم و منتشر نشده از شهریار/ شاعری در هجوم چریک‌ها

کتاب «پرتو مهر»؛ ارج‌نامه استاد پرتو کرمانشاهی، به کوشش ابراهیم رحیمی و خلیل کهریزی، توسط انتشارات سها چند وقتی است که منتشر شده و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.

به گزارش واژه، این کتاب، علاوه بر مقالات تحقیقی و یادداشت‌ها و اشعار اهدایی، شامل گفت‌وگو با استاد پرتو و خاطرات خودنوشتِ اوست که نکات فرهنگی و اجتماعی و ادبی بسیاری درباره کرمانشاه و شعر معاصر ایران در بر دارد.

از جمله مطالب مندرج در این اثر، یادداشتی است از محمد طاهری خسروشاهی، از کارشناسان حوزه ادبیات، با عنوان «نکته‌هایی ناگفته درباره شهریار و ردّ پای او در شعر پرتو کرمانشاهی». هرچند هدف از نگارش این یادداشت، چنانکه از عنوان آن پیداست، بررسی تأثیر شهریار بر شعر پرتو کرمانشاهی است، اما نویسنده در این یادداشت به جوانب مختلفی از زندگی شهریار اشاره کرده که پیش‌تر یا گفته نشده یا کمتر بدان پرداخته شده است.

خسروشاهی در این یادداشت تأکید می‌کند، «آنچه شهریاریِ بی‌همتای او را بر تختگاه شعر معاصر ایران مسلم می‌کند، تسلط او در دو زبان فارسی و ترکی است. راز عمده محبوبیت شهریار، که البته خود شگفت داستانی در طول تاریخ ادبیات این سرزمین است، در همین نکته نهفته است که او در هر دو زبان فارسی و ترکی شاهکار آفریده است». نویسنده در ادامه از غزلیات شهریار و همچنین منظومه «حیدربابا» به عنوان دو نمونه ارجمند و درخشان از ادبیات فارسی و ترکی یاد می‌کند. بخش دیگر یادداشت خسروشاهی به ایران‌دوستی و علقه‌های دینی او اختصاص دارد؛ علایقی که در روزگاری سبب شده بود تا شهریار در هجوم انتقادات شاعران و نویسندگان جریان به اصطلاح چپ‌گرا قرار گیرد. او در ادامه نامه‌ای منتشر نشده از شهریار را در اثبات مطالب گفته شده‌اش ارائه می‌دهد که در نوع خود خواندنی است.

خسروشاهی در بخشی از این یادداشت می‌نویسد: در بحث پیرامون جایگاه ادبی شهریار، نباید نقش بسیار مهم سروده‌های دینی او را انکار نمود. راز عمده موفقیت شهریار در سرودن آثار مذهبی این است که وی این اشعار را از غمق دل و سویدای جان سروده و مشتی حرف و کلمه را به دنبال هم و در لباس نظم و قالب اصطلاحات عروض و قافیه مرتب نکرده است. شهریار به معنای واقعی کلمه و به قول زنده‌یاد حسین منزوی یک شاعر مسلمان است.

شهریار تا زنده بود، همچنان عشق به ایران را در جان و دل داشت و از ذکر سرافرازی‌های مام میهن و تاریخ پرشکوه و والایش در شور و شعف می‌آمد. او آذربایجان را جزو جدایی‌ناپذیر ایران می‌دانست. شهریار، هیچ‌گاه، خود را بدون ایران و ایران را بدون اجزای ارجمند آن که همانا اقوام مختلف ایرانی است، احساس نمی‌کرد. هرگاه چکامه‌ای به نام ایران به خاطرش می‌آمد، آذربایجان را به وفاداری به ایران توصیه می‌کرد.

شهریار با بازتاب این احساس لطیف و حقیقی، علاقه وصف‌ناپذیر خود به وطن را آشکار ساخته و البته در میان این احساس لطیف، با عقاید افراطی و ناسیونالیسم، تفاوت ماهوی برقرار ساخته است. احساس میهن‌دوستی شهریار از نوع «حب‌الوطن من الایمان» است. به عبارتی، ستایش سرزمین یک نمود آرمانی است و این نمود برای شهریار دارای ارزشی ذاتی است. شهریار هویت خود را از ایران می‌گیرد و این سرزمین نیز به سبب وجود مردم با ایمان هویت می‌یابد.

یک نامه مهم و منتشر نشده از شهریار

خسروشاهی در ادامه این یادداشت، به تلاش برخی از مخالفان شهریار برای ارائه چهره‌ای متفاوت از او اختصاص دارد. به گفته خسروشاهی، بعد از پیروزی انقلاب، در تداوم مخالفت برخی از گویندگان و سخنوران عمدتاً چپ با شهریار، عده‌ای، یک چند نظم‌های سست و نادرست به نام شهریار پخش می‌کردند و حتی کار را به جایی رسانده بودند که گویا نامه‌هایی بی‌نام و نشان و عمدتاً از خارج ایران به او می‌نوشتند و از گرایش‌های دینی شهریار انتقاد می‌کردند. از جمله چند شعر علیه تمامیت ارضی و وحدت ملی ایران و نیز آرمان‌های دینی شاعر ساختند که به نام شهریار پخش شد.

در چنین فضایی شهریار دست به قلم برده و نامه‌ای‌ مهم خطاب به مردم ایران می‌نویسد:

خواننده عزیز

این بنده شهریار، به غلط مشهور شاعر ملی ایران به خصوص آذربایجان هستم.

اخیراً اشعار چرندی بر علیه انقلاب اسلامی می‌بافند و به نام من چاپ و بیشتر در خارج از ایران منتشر می‌کنند.

ایرانی‌ها به سبک و جنبه‌های دینی و اخلاقی شعر من آشنا هستند و می‌دانند که گوینده شعرهای مثل علی ای همای رحمت و صدها از آن قبیل، هرگز بر خلاف موازین اسلامی حرفی نمی‌زند؛ ولی آنهایی که در خارج از ایرانند و شاید مرا خوب نمی‌شناسند، ممکن است این اراجیف را باور کنند که از من است.

من اگر برای خودم بود، گوشم بدهکار این اباطیل نیست و اصلاً جواب نمی‌دادم. ولی چون پای آذربایجان در میان است و ممکن است در آتیه برای آذربایجان موضوع شرم‌آوری باشد، این است که لازم دیدم از طرف خودم جداً این اتهامات را تکذیب کنم و یقین دارم آنهایی که مرا یک مجاهد فی‌ سبیل‌الله و خلف‌الصدق و مظهر و وارث بلاغت مولای متقیان(ع) می‌دانند، علاوه بر تکذیب این‌جور نسبت‌ها، لعن و نفرین نیز بر مرتکبین این قبیل جرم‌ها و تهمت‌های ناروا روا ببینند.

تبریز سوم شهریور 1359 شمسی
سید محمدحسین شهریار

شاعری در هجوم چریک‌ها

خسروشاهی در ادامه به سابقه مخالفت جریان چپ با شهریار اشاره می‌کند و می‌نویسد: آن زمان فضای حاکم بر ادبیات ایران، «ادبیات چریکی» بود؛ یعنی شاعرانی که در راستای اهداف چریکی و به اصطلاح چپی شعر می‌سرودند، «شاعر» محسوب می‌شدند و اگر شاعری در این حال و هوا نبود، از دایره شاعری، عمدتاً بیرون بود.

ادبیات ایران در این دوره، سخت، تحت تأثیر ادبیات آمریکای جنوبی است. ادبیاتی که ریشه در قیام مردم کوبا به رهبری «فیدل» و «چه» داشت. حادثه سیاهکل، اعدام گلسرخی و دانشیان، نفوذ شاعرانی چون نعمت میرزاده و سعید سلطان‌پور از عواملی بود که بر شعله‌های این تحول ادبی ایران می‌افزود. حتی کار به جایی رسیده بود ک هدر برهه‌ای از زمان نعمت‌ میرزاده از شاملو برتر شمرده می‌شد.

در میان این هیاهو، شهریار، آرام و بی‌صدا در یکی از محلات قدیمی تبریز خلوت گزیده و در کار تحریر قرآن و ترجمه منظوم سخنان امیرالمؤمنین(ع) بود. این اقدام شهریار بر شاعران چپ‌گرای آن دوره سخت می‌آمد.

شهریار به عنوان پرچمدار شعر سنتی ایران در دوره معاصر، به درخواست‌های شاعران چپی یک «نه» بزرگ گفته بود. این «نه گفتن» شهریار موجب شد که شاعر مورد هجوم و هتاکی شاعران چپ‌گرا قرار گیرد. مجله فردوسی از شهریار درخواست کرد «به جای پرداختن به آخرت خود، اشعارش را سر و سامان دهد».

خسروشاهی در ادامه به تلاش صمد بهرنگی و رضا براهنی، به عنوان نمایندگانی از جریان ادبیات چپ‌گرا، برای تخریب یا کمرنگ‌ کردن جایگاه شهریار اشاره می‌کند و یادآور می‌شود: … رضا براهنی پس از آنکه در مقاله‌ای با عنوان «مالیخولیای اقلیمی و شاعری شهریار» اندکی به شاعر زودرنج همشهری‌اش تاخت و به شهریار توصیح کرد که از «ریاست کنگره شعر ایران» که در تبریز برگزار می‌شد، انصراف دهد. براهنی این نهضت را به حدی ادامه داد که از شاعران نوگرای هم‌دوره خویش، پنهانی خواست که به تبریز سفر نکنند و از حضور در کنگره شعر ایران خودداری نمایند.

… البته شهریار بیدی نبود که از این بادها بلرزد، او در نامه‌ای به فریدون مشیری و هوشنگ ابتهاج از آنها درخواست کرد که «از یاد خدا دمی غافل نشوند».

خبرهای مرتبط