به گزارش واژه، در چنین چهارچوبی درد چیزی بیش از یک احساس ساده است و به مثابه فراخوانی محافظتی برای اقدام محسوب میشود، هرچند که وجود این مزایای مهم موجب دلپذیر شدن درد نمیشوند و این حالت در صورت شدت یافتن یا طول کشیدن میتواند ناتوانکننده باشد. در این صورت سوال این است که داروهای مُسکن امروزی چگونه از شدت این فراخوان که ما آن را به عنوان درد میشناسیم، میکاهند؟ اما بیایید قبل از این پاسخ به این سوال، به سراغ پرسش دیگری برویم.
درد چطور به مغز منتقل میشود؟
اکنون میدانیم مسیرهای متعددی وجود دارند که سیگنال بافت آسیبدیده را به مغز منتقل میکنند و زنگ هشدار درد را به صدا در میآورند. نکته جالب اینجاست که مغز برای انواع مختلف آسیب از مسیرهای سیگنالرسانی متفاوتی استفاده میکند.
مسیرهای مذکور در صورت وجود دردهای مزمن یا بیماریهایی که روی خود سیستم عصبی تاثیر میگذارند، میتوانند سیگنالها را تغییر شکل دهند یا آنها را تقویت کنند.
داروهای مُسکن نیز وظیفه خود را از طریق مقابله با بخشهای مختلف همین مسیرهای مذکور به انجام میرسانند. با این حال مشخصا هر داروی مسکنی برای هر دردی کارآمد نیست و به دلیل کثرت و افزونگی بیش از حد این مسیرها، ساخت یک داروی مسکن بینقص و فراگیر ناممکن است.
با این وجود در ادامه برای درک بهتر کارکرد مسکنها، نحوه عملکرد چند داروی کنونی در این زمینه را بررسی میکنیم.
داروهای مسکن ضد التهاب
کبودی، پیچ خوردن یا شکستگی استخوان همگی جزو جراحتهایی هستند که به التهاب منجر میشوند. التهاب در واقع پاسخ سیستم ایمنی بدن برای درمان جراحات است و به شکل تورم و قرمز شدن پوست دیده میشود.
در این حالت سلولهای عصبی خاصی به نام گیرنده درد در محل آسیب دیده، مواد شیمایی و التهابی تولید شده توسط بدن را حس میکنند و سپس سیگنال درد را به مغز ارسال میکنند.
بدین ترتیب مُسکن های ضد التهاب مرسوم نیز با کاهش التهاب در نقطه آسیبدیده از شدت سیگنال ارسالی به مغز میکاهند. داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی مانند ایبوپروفن، ناپروکسن و آسپرین این فرایند را با مسدود ساختن آنزیمی به نام COX انجام میدهند که وظیفه آن تولید مواد شیمیایی التهابی است.
داروهای مسکن موضعی
بسیاری از داروهای مُسکن موضعی نیز برای تقلیل سیگنال درد ارسالی به مغز، همان سلولهای گیرنده درد را هدف قرار میدهند.
به عنوان مثال داروهای بیحسی موضعی مانند لیدوکائین در صورت اعمال شدن روی پوست، از ارسال پیام درد به مغز توسط سلولهای عصبی مذکور جلوگیری میکنند. این گونه از داروها همچنین حسگرهای پروتئینی موجود در نوک سایر نورونهای حسی در پوست را هم هدف قرار میدهند.
فعالسازی پروتئینهای مذکور با استفاده از داروهای مسکن موضعی به شکل خنک شدن ناگهانی پوست یا حس سوختگی شبیه به استفاده از فلفل قابل مشاهده است. در نهایت گفتنی است این مسکنها برخلاف گروه قبلی اثرات جانبی زیادی ندارند اما به این علت اینکه مختص استعمال خارجی هستند، همچنان نمیتوان آنها را برای هر نوع دردی مورد استفاده قرار داد.
داروهای آسیب عصبی
آسیبهای عصبی شایع معمولا به واسطه آرتروز و دیابت ایجاد میشوند. آنها موجب فعالیت بیش از حد بخشی از سیستم عصبی میشوند که درد را حس میکند. در چنین حالتی بافتی وجود ندارد که دچار جراحت شده باشد، بنابراین بهترین گزینه مسکنی است که خود هشدار درد را خاموش کند.
داروهای ضد صرع مانند گاباپنتین میتوانند با مسدودسازی سیگنال الکترونیکی سیستم عصبی و همچنین کاهش فعالیت عصبی مغز، شخص را وارد حالت خوابآلودگی و گیجی کنند تا درد را حس نکند. به عبارت دیگر این داروها برای خاموش کردن هشدار درد چنان عمل میکنند که گویی یک دستگاه الکترونیکی از برق کشیده شود.
مواد افیونی
مواد افیونی مادههایی شیمیایی هستند که از گیاه خشخاش به دست میآیند و یکی از اولین نمونههای آن مورفین است که از قرن هجدهم تاکنون به صورت گسترده در پزشکی و داروسازی کاربرد دارد.
این مُسکن فوق قدرتمند که مشتقات فراوانی مانند ترامادول، هایدروکودون، آکسیکودون و فنتانیل را دارد، درد را از طریق فعالسازی سیستم اندورفین بدن کاهش میدهد.
اندورفین یک ماده افیونی طبیعی موجود در بدن است و از آنجایی که اغلب مانند نوعی «سرخوشی» حس میشود، میتواند درد کاهش دهد. داروهای خانواده مورفین هم با شبیهسازی تاثیر اندورفین به کاهش درد میپردازند.
همچنین لازم به ذکر است این داروها برای دردهای مزمن بیاثر هستند زیرا با تغییر رفتار سیستم عصبی، تاثیرات جانبی شدیدی را به همراه دارند که ما آنها را تحت نام «اعتیاد» میشناسیم.
داروهای مسکن کانابینوئید
یکی دیگر از منابع تهیه داروهای مسکن، گیاه شاهدانه (Cannabis) است اما از آنجایی که شواهد کافی در خصوص تاثیر درمانی این گیاه وجود ندارد و به دلیل غیرقانونی بودن تحقیقاتی هم در خصوص آن صورت نگرفته، استفاده پزشکی از این گیاه محدود است.
با این حال محققان میدانند که بدن انسان نیز به صورت طبیعی اندوکانابینوئید تولید میکند؛ مادهای که در شاهدانه هم وجود دارد و از توانایی کاهش درد برخوردار است. این ماده حتی تاثیر ضد التهابی هم دارد اما همانطور که گفته شد، به دلیل عدم تایید FDA استفاده از آن توسط پزشکان توصیه نمیشود.
سازگاری دارو و درد
در پایان باید گفت درست است که وجود درد برای ادامه زندگی انسان از اهمیت بالایی برخوردار است، اما تسکین دادن آن نیز به همان میزان حائز اهمیت است، چراکه زندگی با درد به لحاظ میزان مشکلات، فرق چندانی با درد نداشتن ندارد.
انسان در حال حاضر قادر به ساخت مسکنی فراگیر برای همه دردها نیست و شاید هیچگاه هم به آن مرحله نرسد، اما مطالعات بیشتر در این زمینه میتوانند کمک کنند تا افراد بیمار یا پزشکان مدیریت موثرتری در این زمینه داشته باشند.