پایگاه خبری تحلیلی واژه | بر اساس اسناد مکتوب و تاریخ شفاهی، حاج شیخ محمدحسین انزابی، از اوایل سالهای دهه 30 و زمانی که روحانی جوانی بود، به عنوان چهرهای ملی شناخته میشد. در جریان قیام 30 تیر 1331 و بازگشت دکتر محمد مصدق به عنوان نخست وزیر قانونی کشور، سخنرانیهایی در بازار تبریز در حمایت از دولت قانونی وی داشته است. به گونهای که بعد از کودتای سال 1332 و سقوط دولت دکتر مصدق، در جلسهای که در محل استانداری و با حضور مقامات نظامی برگزار میگردد، پیشنهاد دستگیری و اعدام محمدحسین انزابی میشود که از ترس واکنش شدید مردم تبریز، این پیشنهاد رد میگردد.
در سالهای آغازین نهضت امام خمینی در دهه 40، ایشان به عنوان حلقه ارتباط میان رهبری نهضت با مردم، نقش اساس در پیشبرد امر مبارزه ایفا نمودند. اسناد ساواک گویای این مطلب است که بعد از تبعید آیتالله شهید قاضی طباطبایی و دستگیری و تبعید حاج شیخ محمدحسین انزابی و سایر مبارزان، عملاً راه مبارزه به سختی طی میشد. اما با بازگشت اجباری ایشان به تبریز که بعد از تشکیل حلقههای مبارزه در تهران انجام شد، با وجود ممنوعالمنبر بودن، به توصیه آیتالله سیدمحمدهادی میلانی و طی نامهای مهم و محرمانه، با عده قلیل از مبارزان، اقدام به تشکیل اتاق فکر مبارزات با عنوان هیئت عصر جمعههای تبریز( علمسیز سیره) نمودند. نکته جالب توجه، حضور مبارزان با تفکرات سیاسی و مبارزاتی مختلف و متفاوت در این جمع بود. از روایتهای این مبارزان چنین بر میآید که تجمع و حضور این افراد، صرفاً به خاطر شخصیت وجیه و چهره کاریزماتیک آقای انزابی بود.
تیمسار نعمتالله نصیری رئیس ساواک با خط خود نوشته است:
«به جناب آقای استاندار بگویند آقای انزابی تاکنون چندبار مزاحمت فراهم نموده و یقین بدانند که در آینده نزدیک خود جناب آقای استاندار تقاضای تبعید او را خواهند کرد، زیرا وی دستبردار نیست.»
این روحانی مبارز، بعد از آزادی از زندان قزلقلعه و التزام به عدم خروج از تهران، باز هم از مخالفت و مبارزه با رژیم پهلوی دست برنداشت. بر اساس اسناد مکتوب و تاریخ شفاهی، مساجد ارک تهران و دارالسلام و لرزاده به محل سخنرانیهای پرشور ایشان در رد نظرات ضداسلامی رژیم شده بود. بهنحویکه پس از مدتی، ساواک تهران مجبور به بازگرداندن ایشان به تبریز گردید.
آنچه در این مجال اندک مدنظر است، گزیدهای بسیار مختصر از منش و روش ایشان در طی زندگی پربرکتشان و شرح کوتاه از فعالیتهای ایشان در سالهای بعد از انقلاب اسلامی سال 57 است. موضوعی که همچنان به شدت مغفول مانده است.
اول:
بر اساس اسناد به جا مانده، ایشان با اینکه همه زندگیشان را وقف این کشور نمودند، اما هیچگاه از مطالعه و تحقیق غافل نشدند. به طوریکه منابرشان را بر اساس مطالعات مستمر انجام میدادند و سپس آن مطالب را تحریر میکردند. کتابخانه جالب توجه ایشان که اکثریت قریب به اتفاق کتابها به زبان عربی بودند و شرح مکتوب منابر و یادداشتهای روزانهشان، نشان از این اهتمام دارد.
دوم:
سبک زندگی ایشان درس اخلاق بود. ادب و احترام بدون توجه به سن و موقعیت اجتماعی، خصلت همیشگی ایشان بود. در همه زندگیشان از مسیر اخلاق حتی در زندگی سیاسیشان، خارج نشدند. در اصالت دینداری ایشان همین بس که هیچگاه از دین برای ایجاد حاشیه امنیت و نمایی ظاهری از دین بهره نبردند. بلکه دین و آموزههای دینی را با زبان مردم و به عنوان امر اجتماعی و با رفتار محترم و جذاب خود به مردم منتقل مینمودند و نمایی زیبا از دین به مردم نشان میدادند. در خاطرم هست که در جریان سفر به مشهد مقدس، در محل اقامتمان و در مواجهه با بانویی جوان که حجاب بر سر نداشت، با زبان لین و رفتار بسیار احترامآمیز و بیان زیباییهای ذاتی زن و لزوم محافظت از این زیباییها، و میزبانی امام رضا علیهالسلام از مهمانان خود، وی را ترغیب به رعایت حجاب نمودند که در روزهای بعد و با مشاهده همان بانو که اینبار حجاب مناسبی بر سر داشت، بیان نمود که الان چقدر با این حجاب زیباتر شده است.
سوم:
حضور آقای انزابی در کسوت سه دوره نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی، سراسر خدمت به مردم بود. با اینکه از حضور در انتخابات اجتناب میکرد اما اصرار معتمدین و بزرگان شهر تبریز بر نظر ایشان برای ماندن در تبریز و انجام مسئولیتهای اجتماعی غلبه کرد. اما آنچه مسلم است و متأسفانه به شدت مغفول مانده است و شاید سالها باید طی شود و این خورشید عالم فقاهت و مبارزه و خدمت بر این جامعه بتابد، حضور ایشان در مجلس شورای اسلامی، منشأ آثار فراوانی برای توسعه و پیشرفت تبریز و منطقه گردید. نکتهای که نباید فراموش کرد، عدم احاله مردم به آینده بود. همواره در صحبتهایشان، از کارهای انجام یافته برای مردم تبریز و شهر تبریز ذکر میکردند. موضوعی که در سخنان دیگر نمایندگان نیز کاملا مشهوذ بود. نکته بارزی که نباید از نظر دور داشت، همیت و هماهنگی نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی برای حل مسائل و توسعه تبریز بود. هیچ پروژهای به نام یک نماینده عنوان نمیشد. تمام کارهای انجام یافته به نام همه نمایندگان ذکر میشد.
سلامت نفس و شخصیت وزین، از ایشان چهرهای ممتاز و مورد وثوق و اعتماد کامل در نزد رهبری و ارکان نظام و مقامات رده بالای کشور ساخته بود. همچنانکه در نزد مردم نیز، فارغ از سلایق سیاسی و فکری، شخصیتی محبوب و مشروع بودند.
چهارم:
آنچه در زیر میآید تکروایتهایی از دوستان آقای انزابی در خصوص شخصیت ایشان است. هرچند که تبیین ابعاد زندگی ایشان مجال مفصل میطلبد.
جناب دکتر شعردوست، نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی عنوان میکنند که “بعضی بعضی افراد ناآگاه میگویند که آقای انزابی در مجلس فعال نبود اما بر اساس آنچه که از نزدیک شاهد بودم عرض میکنم که مرحوم آقای انزابی، محل اتکای مردم و مسئولین آذربایجان در پیشرفت حوزههای مربوطه بودند یعنی مثلاً در حوزه راهوترابری، در حوزه بازرگانی، در حوزه صنایع و معادن. وقتی نمایندگان استان میدیدند حرفشان بهجایی نمیرسد، مسئولین اجرایی استان حرفشان شنیده نمیشود، محل مراجعه آقای انزابی بودند. به هر وزیری زنگ میزدند، بلافاصله و در حد چند ساعت آینده، وقت تعیین میشد. و با همراهی آقای انزابی و بعضی مواقع با حضور استاندار، در نزد وزیر حضور مییافتند و با حضور آقای انزابی و با پیشگامی ایشان، مسائل حلوفصل میشد. یعنی وجاهت ایشان در بین مدیران طراز اول کشور، اعم از رؤسای جمهور و نخستوزیر، تا جایی بود که وقتی آقای انزابی برای پروژهای و برای طرحی در هر حوزهای پا پیش میگذاشتند موضوع ردخور نداشت. من خودم وقتی میخواستم به علت مهاجرت از تبریز به تهران درسم را از دانشگاه تبریز به دانشگاه تهران منتقل کنم، رئیس وقت صدا و سیما آقای محمد هاشمی نامه به وزیر علوم نوشتند، اما پاسخ نگرفتیم تا اینکه در موقعی که آقای انزابی تشریف آورده بودند رادیو، وقتی مسئله انتقال من به دانشگاه تهران از دانشگاه تبریز با نامه رئیس سازمان حل نشد، ایشان فقط در حد دو سه سطر با خط زیبایشان برای وزیر وقت علوم تحقیقات و فناوری که آقای دکتر فاضل بودند نامهای نوشتند. خیلی تعجب کردم که در طی دو سه روز پاسخ مثبت وزیر علوم با پینوشت قاطع و قید خیلی فوری ابلاغ شد و هر دو دانشگاه تبریز و تهران موافقت کردند و من در واقع به نفوذ کلام ایشان بهصورت ملموس پی بردم درحالیکه نامه رئیس صدا و سیما به وزیر علوم بیسرانجام بود. ثبوت این نکته که بههرحال ریشسفیدی ایشان، بسیاری از مشکلات استان را که دیگران از حل آن عاجز بودند به مراحل نهایی میرساند و حل میکرد. در این زمینه نمایندگان دیگر استان از جمله آقای دکتر سبحاناللهی نکاتی به بنده گفتند که در حقیقت مؤید این مطلب بود که در توسعه استان اعم از حوزه صنعت، حوزه راهآهن، حوزه علمی فرهنگی، تأسیس دانشگاههای جدید، وقتی از هر راه چارهای در میماندند، حضور آقای انزابی و پادرمیانی ایشان به حوزههای اجرایی اعم از اینکه وزیر باشد یا نخستوزیر باشد یا مسئولین دیگر، حلال مشکلات بود. ایشان با آن وزانت و با اتکا به سوابقشان و لطفی که امام خمینی به ایشان داشتند، نسبت به حل مشکلات استان و توسعه استان نه تنها بیتفاوت نبودند بلکه پیشقدم بودند.
علیرغم اینکه در مجالس اول، دوم و سوم و حتی چهارم، چهرههای روحانی وزین بسیاری در مجلس حضور داشتند، ایشان امام جماعت مجلس بودند که همه نمایندگان بدون وابستگی به خطوط سیاسی به عدالت ایشان باور داشتند و بهراحتی پشت سر ایشان نماز میخواندند.
نکته بارز در شخصیت ایشان این که در حل مشکلات استان و اشخاص از هزینه کردن نام و آبروی خود هیچ ابایی نداشت و بعضی وقتها که مثلاً به ایشان گفته میشد که مثلاً شأن شما اجل از این هست که مثلاً برای فلان موضوع پیشقدم بشوید، میفرمودند که این آبرو و این احترام اگر برای حل مشکلات مردم هزینه نشود کجا میخواهد هزینه شود.”
آقای مهندس تقیزاده، مدیرکل اسبق میراث فرهنگی میگویند: ” در اوایل دهه 60 که مدیرعامل شرکت خانهسازی بودم، کشور در خصوص فولاد دچار مشکلات اساسی بود. ما نیز از این قاعده مستثنی نبودیم. با نمایندگان تبریز رایزنی میکردیم. جلسهای در منزل آقای سیدابوالفضل موسوی با حضور آقای انزابی، نخستوزیر وقت و وزیربازرگانی تشکیل شد. هماهنگی این جلسه در طی چند ساعت توسط آقای انزابی انجام گرفت. آقای انزابی با طرح مسئله و بیان شیوا و دفاع تمامقد از پروژههای خانهسازی در تبریز، موافقت وزیر را با دستور نخست وزیر برای تخصیص اعتبار فولاد جلب کردند.”
آقای رنجبر، مدیرکل اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز روایت میکنند: “بنده دو ویژگی را در خصوص شخصیت والای حاجآقا انزابی را عرض میکنم و امیدوارم با تحقیقات و پژوهشهای مختلف ابعاد پنهان این چهره محبوب نمایان شود. ویژگی اول ایشان در سالهای قبل از انقلاب، شخصیت استثنایی این روحانی مبارز بود. وارستگی و صلابت ایشان با وجود ممنوعالمنبر بودنشان، مثال زدنی و منحصر بفرد است. و این خصیصه از ایمان قلبی به سخنان خود بود. حتی شرایط سخت زندگی و معیشت، نتوانست ذرهای از اراده ایشان بکاهد. این بحث انقلابی و غیرانقلابی نیست، بلکه نشان وارستگی ایشان بود. در سالهای بعد از انقلاب، که پیگیر امور محوله در فرهنگ و ارشاد اسلامی بودم، مرتباً به حضورشان میرسیدم و مکاتبات مفصل نیز داشتم. ایشان به طور جدی پیگیر مسائل و مشکلات مطروحه بودند. حتی پیگیریشان را به صورت مکتوب، توضیح و به بنده ارسال میکردند. و خیلی از کارهای زیرساختی که در در این زمان شاهد فعالیت در استان هستیم، یادگار ماندگار پیگیریهای مجدانه آقای انزابی میباشد.”
آقای مهندس عزتی، مدیرعامل اسبق شرکت واحد اتوبوسرانی به جایگاه والا و مقبولیت آقای انزابی اشاره و اینچنین روایتی را عنوان میکنند: “در دورهای به شدت دچار کمبود اتوبوس شهری بودیم و کار گره خورده بود و تلاشمان به جایی نمیرسید. در دیداری که در مجلس با آقای انزابی داشتم، در کاغذ کوچکی توصیهای به نخستوزیر نوشتند و با تماس تلفنی بلافاصله قرار ملاقات تنظیم شد. نخستوزیر وقت با دیدن نامه آقای انزابی، به احترام ایشان از جا برخاستند و با قید فوریت، دستور تحویل اتوبوسهای درخواستی را دادند. این امر طی چند روز آینده اجرایی و اتوبوسها تحویل شدند.”
و پایان:
این روایتها و تکخاطرهها، تنها گوشهای از شخصیت و جایگاه ممتاز حاج شیخ محمدحسین انزابی هستند. پیگیری احداث آزادراه تهران تبریز، طرح پتروشیمی، طرح توسعه پالایشگاه تبریز، پروژههای زیرساختی حوزه فرهنگی، سیاستگذاری در حوزه آموزش و پرورش، ناوگان ترابری شهری، پروژه گاز شهری، تأمين آب تبريز و شهرستانهای مسير از زرينه رود، احداث بزرگراهها، طرح تفضيلي تبريز و ايجاد شهركها و توسعه و تقويت صنايع مادر، از جمله موضوعات کلان هستند که توسط ایشان و سایر نمایندگان به منصه ظهور رسیدند و یادگار ماندگار این شخصیتهای تأثیرگذار تبریز هستند.
محمد رضا انزابی – پژوهشگر تاریخ
به پیج اینستاگرام ، کانال تلگرام و ایتا “واژه” بپیوندید.