• کد خبر : 6610
  • اجتماعی
  • تاریخ انتشار : 4 آذر 1400 - 12:32 ق.ظ
  • اندازه فونت
/روز جهانی منع خشونت علیه زنان/

زخمی که هیچگاه خوب نمی‌شود!

زخمی که هیچگاه خوب نمی‌شود!

بعد از شنیدن نام خشونت علیه زنان، اولین تصویری که در ذهنتان مجسم می‌شود؛ چیست؟ بدون شک اولین تصورتان از خشونت، خشونت فیزیکی است.

به گزارش واژه، بد نیست بدانیم که هرگونه مسئله‌ای که زن را مورد آزار و اذیت جسمی و روحی قرار دهد، و  زخمی که هیچگاه خوب نمی‌شود به نوعی خشونت محسوب می‌شود.

خشونت تنها مربوط به آزار و شکنجه جسمی نیست، اگر در خانه حبس شده‌اید، مصداقی از خشونت علیه زنان است.

خشونت تنها فیزیکی نیست، نگاه‌های آزاردهنده جامعه به زنان، ترس از طلاق و بیوه شدن، با لباس عروس رفتن و با کفن برگشتن، ترس و خجالت از درد قاعدگی، برچسب پیر دختر و ترشیده و متهم شدن به سوختن و ساختن در قعر جهنمی به نام زندگی خود مصداق‌های بارزی از خشونت علیه زنان در جامعه است.

خشونت‌ علیه زنان معمولا در پس چهاردیواری‌های شرم و ترس از آبرو مدفون و پنهان نگه داشته می‌شوند.

خشونت، آزار، تحقیر زن با محدودیت‌هایی شروع می‌شود که آدمی را در بند می‌کشد و مرد خشونت خود را در زیر نقابی به نام عشق و غیرت توجیه می‌کند و از آن‌ها زنانی بی اعتماد به نفس، بی قدرت، غمگین، تحقیر شده، ترسو، وابسته، تهدید به ترک شده و شاید کتک خورده می‌سازد که گاه ماندن در جهنم را به قضاوت‌های نابجای جامعه و اطرافیان ترجیح می‌دهد.

۲۵ نوامبر، روز جهانی منع خشونت بر علیه زنان است که یکی از شایع‌ترین موارد نقض حقوق بشر است که عمدتا به دلیل عدم مصونیت، سکوت، شرم یا آبرو عمدا گزارش نمی‌شود.

زنانی که بار خشونت را به دوش می‌کشند!

سارینا دختری ۲۵ ساله که همیشه پای دردودلش می‌نشینم از شوهرش شکایت می‌کند، شوهرش دست به زن ندارد اما معتقد است با نگاهش حتی بدون یک کلمه هم می‌تواند لهش کند.

می‌گوید: وارد خانه که می‌شود ترس سراسر وجودم را می‌گیرد، به همه‌چیز من گیر می‌دهد، به آرایشم، به خانه‌داریم، به لباسم به رفتارم و …

سارینا دختر ۲۵ ساله‌ای که می‌داند طی ۵ سال ازدواجش چیزی جز ترس و دلهره از زندگی نصیبش نشده است، می‌گوید شوهرم من را همانگونه که هستم قبول ندارد و من مجبورم هربار خود را پشت نقابی که او دلش می‌خواهد پنهان کنم.

پنج سال است که تنهایی جایی نرفته حتی سوپری سرکوچه هم نمی‌تواند برود و می‌گوید شوهرم خیلی آرام و با طمانینه می‌گوید که به زن جماعت نمی‌توان اعتماد کرد!

معتقد است اینکه شوهرش با کمال خونسردی و آرامش او را از همه‌چیز حتی وجود خودش منع می‌کند و نسبت به او بی‌تفاوت است از آزار و شکنجه جسمی هم دردناک‌تر است.

خانواده‌اش هم از او حمایت نمی‌کنند، زیرا از نظر پدر سارینا زمانی می‌توان گفت که زن در خانه شوهر مورد شکنجه قرار می‌گیرد که به لحاظ جسمی و یا فیزیکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته باشد.

او می‌گوید: پدرم معتقد است همین که مرد رفاه و اسباب و اثاثیه یک زندگی را فراهم کند مرد خوبی است و این حق طبیعی مرد است که هرگونه که دلش می‌خواهد با زنش رفتار کند.

هربار که عصبی می‌شود جسمی را بر سرم می‌کوبد، طی سه سالی که ازداج کرده‌ایم چندبار مرا راهی بیمارستان کرده است، هربار هم که از او شکایت کرده‌ام دادگاه با گرفتن تعهد قضیه را فیصله داده اما همچنان زندگی من آمیخته با خشونت است.

این‌ها را گلاله می‌گوید، دختری ۲۲ ساله که شوهرش گرچه با او اختلاف سنی نه چندان کم و نه چندان زیادی دارد اما دست بزن دارد.

می‌گوید: سر همه چیز بیخود و بی جهت عصبی می‌شود، تا به خودم می‌آیم که بفهمم قضیه چیست و از چه چیزی عصبی است یا وسایل خانه را می‌شکند یا مرا زیر مشت و لگد می‌گیرد.

گلاله معتقد است، طی این سه سال از بس شوهرش با وسایل خانه و یا با مشت و لگد به سرش ضربه زده است که دیگر حافظه‌ای برایش نمانده و حتی کوچکترین چیزها را هم در عرض چند دقیقه فراموش می‌کند.

او می‌گوید: چندین بار بعد از راهی شدنم به بیمارستان، به قانون مراجعه و شکایت کرده‌ام اما هربار با گرفتن تعهدنامه‌ای از همسرم قضیه فیصله پیدا می‌کند، اما باز با این وجود این داستان تکراری روزهای من است.

وقتی به او می‌گویم که چرا طلاق نمی‌گیرد می‌گوید: همیشه از طلاق و خوردن برچسب بیوه شدن می‌ترسیده این که در جامعه مورد تمسخر قرار بگیرد و از طرف خانواده و اطرافیان طرد شود.

خشونت علیه زنان فقط به دلیل فقر نیست!

گفتم خانه آنچنانی دارد، ماشین آنچنانی دارد، درآمدش خوب است به من هم که هی ابراز علاقه می‌کند پس حتما پسر خوبی است و دنیا را برایم گل و بلبل می‌کند.

این را هم مهناز می‌گوید، دختری که شوهری ثروتمند دارد اما در زندگیش همه چیز جریان دارد الا آرامش و خوشبختی!

می‌گوید: هفته به هفته خانه نمی‌آید، در خانه را قفل می‌کند و بدون اینکه بتوانی حتی برای خودت خرید کنی بعضی اوقات در خانه چیزی جز آب برای خوردن پیدا نمی‌شود.

او می‌گوید: با وجود آنکه شب‌هایی که در خانه نیست در خانه را قفل می‌کند! حتی برایم در داخل خانه دوربین کار گذاشته است چون آدم شکاک و بددلی است.

مهناز می‌گوید: هرچند این رفتارهایش هم بی‌تاثیر از خانواده‌ام نیست چون می‌داند خانواده‌ای دارم که در همه حال پشتم را خالی می‌کنند از من سوء استفاده می‌کند.

می‌گوید: یک شب بعد از یک دعوای حسابی که حسابی کتک خوردم تهدیدش کردم به رفتن، همان شب مرا با لباس و وسایلم دم در خانه پدریم گذاشت، همین که پدرم قضیه را فهمید چمدان وسایلم را به بیرون پرت کرد و دست از پا درازتر به خانه‌ای که در آن هر ثانیه‌اش جهنمی است برگشتم.

این‌ها تنها نمونه‌هایی از خشونت علیه زنان است، چه بسیار زنانی که از ترس خانواده و جامعه و اطرافیان رازهای سربه مهر شده‌ای در دل دارند که قدرت افشای آن را ندارند.

البته خشونت علیه زنان تنها به زنان متاهل مربوط نمی‌شود گاهی خشونت علیه زنان می‌تواند در خانه پدری و به دست خانواده‌ای که در آن بزرگ شده‌ایم اتفاق بیفتد.

زنان خشونت دیده؛ محروم از چتر قانون!

یک وکیل پایه یک دادگستری گفت: اصل دوم، بیستم، بیست و یکم و بیست و دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، کرامت مرد و زن، یکسان بودن حقوق انسانی هر دو را و مصونیت هریک از آنان از تعرض جانی، شغلی یا حیثیتی را تضمین کرده است، اما در مرحله اثبات در مقام شاکی به جهت اینکه اکثریت خشونت‌ها در مکان‌های خصوصی و محدوده‌هایی دور از انظار عمومی اتفاق می‌افتند، زنان در این زمینه زیر چتر قانون قرار نمی‌گیرند.

امیر محمد زندی اظهار کرد:در قانون مدنی ایران، زن حق ترک منزل مشترک را ندارد جز در موارد استثنایی که خطرهای جانی و حیثیتی و شرافتی را با آوردن شاهد در دادگاه ثابت نماید.

وی عنوان کرد: همچنین ماده ۱۱۰۸ قانون مدنی تاکید دارد که اگر زن از ادای وظایف خود در برابر شوهر خودداری کند؛ نفقه به او تعلق نمی‌گیرد.

زندی اضافه کرد: حق تمکین جنسی، در فقه اسلامی حق مسلم شوهر است و زن بدون عذرشرعی نباید از آن امتناع ورزد؛ این در حالی است که حق تمکین جنسی مرد نسبت به زن در شرع و فقه اسلامی پیش‌بینی نشده و بدیهی است در قوانین فعلی نیز تصمیمی نسبت به آن اتخاذ نشده است.

وی یادآور شد: در قوانین فعلی هیچ ساز و کاری برای محافظت از زن خشونت دیده وجود ندارد و اکثریت محاکم ایران تنبیه زن را برای اولین بار و حتی در صورت تکرار با شدت کمتر حق مرد دانسته و آراء و احکام کثیری از محاکم در این خصوص وجود داشته که حتی با اثبات کتک کاری و تهدیدهای مکرر، همچنان زن را مکلف به تمکین نموده و همچنان خشونت علیه زن را که مصداق بارزی از خوف شرافتی و حیثیتی برای زن می‌باشد را از موارد طلاق قلمداد نمی‌نماید.

زندی یادآور شد: متاسفانه در بسیاری از موارد زنی که کتک خورده یا چاقو خورده است، حتی پس از شکایت به مراجع مربوطه یا درمان، مجبور است به همان خانه‌ای بازگردد که در آن مورد تهدید و خشونت قرار گرفته است.

به گفته این وکیل پایه یک دادگستری، در حال حاضر لایحه منع خشونت علیه زنان نیز همچنان در هاله‌ای از ابهام به سر می‌برد و در کش و قوس‌های اداری و حقوقی بسیاری از موارد آن به جهت ایجاد همخوانی با مواد قانون مجازات اسلامی و قانون آیین دادرسی کیفری حذف شده است، لذا صرف نظر از ایرادات شرعی که بر آن وارد است، کشور ایران یکی از چند کشوری بوده که کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان را امضاء کرده، هرچند اقداماتی در این خصوص به جهت متعهد بودن در سایر کنوانسیون‌های بین‌المللی انجام داده است.

امیر محمد زندی در ادامه سخنان خود اظهار کرد: آمار رسمی و دقیقی از میزان خشونت خانگی در ایران وجود ندارد و در بسیاری از موارد خشونت‌های علیه زنان به پلیس اعلام نمی‌شود و اگر هم اعلام گردد به جهت عدم حمایت حقوقی و قضایی در قوانین فعلی و اقدامی که منجر به عدم تکرار یا تنبیه باشد در بسیاری از موارد صورت نمی‌گیرد.

وی بیان کرد: متاسفانه خشونت علیه زنان ریشه در فرهنگ و آداب و رسوم دارد و به جهت برخی پیش زمینه‌ها، همواره زن را جنس دوم قلمداد کرده‌اند و مرد حاکم و رئیس خانواده بوده و این فرهنگ و آداب و عرف به قوانین نیز سرایت پیدا کرده و همان بس که ماده ۱۱۰۵ از قانون مدنی ایران نیز به صراحت بیان کرده که در روابط زوجین ریاست خانواده از خصایص شوهر است.

زندی خاطرنشان کرد: خشونت ابعاد و اشکال مختلفی دارد، شاید در تصور همگان زنی با پای چشم کبود متصور شود، لذا این تصور که خشونت علیه زنان را تنها فیزیکی و بدنی می‌دانند کاملا اشتباه است، مصادیق خشونت علیه زنان بسیار وسیع و گسترده است، از جمله خشونت‌های فیزیکی، خشونت‌های جنسی، خشونت روانی، خشونت اقتصادی بدین صورت که مال زن از او گرفته شود، خشونت‌های خیابانی چیزی که امروزه به امری عادی تبدیل شده است و آنقدر زن‌ها در معرض این رفتار قرار دارند که ذهنیت جامعه نسبت به این خشونت‌ها عادی گردیده و چنین مواردی خشونت تلقی نمی‌شوند.

خبرگزاری ایسنا

خبرهای مرتبط