به گزارش واژه، «میگویند حیف دوران تحصیل که با کرونا گذشت؛ دور از کلاس درس و همکلاسی و محیط دانشگاه و آزمایشگاه. با این همه وعده بازگشایی دانشگاه برای همه یکسان نیست. از یک سو ترس از ابتلا به کرونا و از سوی دیگر امید دوباره بازگشت به درس و ازسرگیری یک زندگی عادی.
کرونا زندگی خیلیهایمان را عوض کرد. تعدادی شغلمان را از دست دادیم، برخی دورکاری را تجربه کردیم و اگر دانشجو و دانشآموز هستیم با شیوه جدید آموزش مجازی آشنا شدیم و فرصت حضور در کلاس درس را از دست دادیم. برخی دانشجوها میگویند آنها بیش از همه به خاطر از دست دادن دوران تحصیلشان ضرر کردهاند؛ دورانی که به عقیده آنها دوباره تکرار نمیشود؛ دوران زندگی دانشجویی.
میلاد دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد عمران دانشگاه خواجه نصیر است. برای او که از شهرستان برای تحصیل به تهران آمد، کرونا انگار دنیایش را تغییر داد: «با شروع کرونا من و همه دانشجوهای خوابگاهی مجبور به ترک خوابگاه شدیم. این موضوع مساوی بود با دوری از دانشگاه و امکاناتش و برگشتن به شهر محل زندگیام. بعضیهایمان هم که تازه موفق شده بودیم کار پیدا کنیم و درآمدی داشته باشیم، مجبور به ترک کارمان شدیم. راستش هیچکداممان فکر نمیکردیم این دوران آن قدر بخواهد طول بکشد. همه ما به چشم یک دوره کوتاه و موقت به آن نگاه میکردیم ولی الان میتوانم بگویم تمام دوران تحصیل ما با کرونا گذشت.»
میلاد ورودی سال ۹۷ دانشگاه بود و قاعدتاً تا الان باید در مقطع کارشناسی ارشد عمران فارغالتحصیل میشد ولی یکی از تبعات دوری از دانشگاه برایش این بود که نتوانست راحت و بموقع روی پایاننامهاش کار و از آن دفاع کند: «من خوشبختانه در دوره کرونا درس آموزشی نداشتم و آموزش حضوری به پایاننامهام رسید اما باز هم مشکل کم نبود چون به استاد راهنما و امکانات دانشگاه مثل کتابخانه و … دسترسی نداشتم و الان که قرار است به دانشگاه برگردم با تمام نگرانیها واقعاً خوشحال هستم چون سرعت کارم بیشتر خواهد شد. راستش در کل بازگشت دوباره به زندگی دانشجویی کار خیلی سختی است. میدانم بعد از یک مدت طولانی نبودن در خوابگاه احتمالاً کلی از همدورهایها دیگر نیستند و افراد جدیدی جایشان را گرفتهاند. راستش حسم کاملاً دوگانه است؛ هم شروع کرونا و ترککردن دانشگاه سخت بود، هم الان دوباره برگشتن یک جورهایی سخت است. انگار آدمیزاد به هر وضعی عادت میکند. از طرفی کرونا هم هست و باز میترسیم شرایط فعلی به هم بخورد و باز بگویند بار و بندیلتان را ببندید و برگردید شهرتان.»
دانشگاهی که میلاد در آن درس میخواند مثل اغلب دانشگاهها شرط بازگشت دانشجویان به کلاس درس و دانشگاه را واکسن زدن اعلام کرده. اما با این همه چون اغلب افراد میدانند که با تزریق واکسن هم امکان ابتلا به کرونا وجود دارد، کم و بیش نگرانند. اما دانشجویانی که در خوابگاه ها اقامت دارند، بیش از بقیه نگرانند؛ چرا که مجبورند شب و روزشان را کنار همکلاسیهایشان بگذرانند.
میلاد میگوید: «امیدوارم دانشجوها مخصوصاً آنهایی که در خوابگاه ها هستند مسائل بهداشتی را رعایت کنند که با تجربه زندگی خوابگاهی این را خیلی بعید میدانم. خیلی از جوانانها کرونا را جدی نگرفتهاند و حتی با وجود تزریق واکسن هم این واقعاً نگرانکننده است. دانشگاه ما چند تا خوابگاه دارد که اصلیترینش محیط خوب و بهداشت عمومی مناسبی دارد. چند تا از خوابگاهها هم که منزل مسکونی بودند به خوابگاه تبدیل شدند که به هر حال اتاقهای چند نفرهاند.»
محمد هم دانشجوی مقیم خوابگاه است و از این که قرار است به دانشگاه برگردد خوشحال است زیرا درس و دانشگاه و دیدن همکلاسیها برایش واقعاً جذاب است اما همه اینها باعث نمیشود از کرونا نترسد: «در دانشگاه ما اتاقهای ارشد دانشجویان چهارنفره است و کارشناسی شش نفره. البته میگویند این تعداد را به نصف ظرفیت میرسانند. اما در کل زندگی خوابگاهی نگرانکننده است. خیلی سخت است بخواهی تمام مدت را با ماسک بگذرانی. موقع خواب باید چه کار کنیم؟ فقط میتوانی امیدوار باشی که هم اتاقیات یا خودت کرونا نداشته باشی.»
ثمین دانشجوی شیمی دانشگاه شهید بهشتی است به آنها اعلام کردهاند ۱۵ آبان به دانشگاه برگردند. «اما هنوز کلی ابهام هست برخی میگویند هیچ چیز معلوم نیست و حضور در دانشگاه اجباری نیست ولی من خیلی خوشحال میشوم اگر دانشگاهمان باز شود. میدانم کرونا شرایط سختی ساخته و خودم هم تازه دوز اول واکسن را زدهام اما با این همه واقعاً دوست دارم به دانشگاه برگردم. حاضرم همیشه ماسک بزنم چون واقعاً دلم برای محیط دانشگاه و بودن با بچهها و یادگرفتن درس در کلاس به صورت عملی تنگ شده. درست است سلامتی خیلی مهم است و اولویت زندگی هر کسی است اما من ترجیح میدهم با رعایت اصول بهداشتی دانشگاه بروم تا بخواهم به این وضعیت در خانه ماندن ادامه بدهم. اما برخی دوستانم هم مخالفند و تلاش میکنند دانشگاهها حضوری نشود.»
او ادامه میدهد:«رشته من طوری است که من حضوری بهتر میتوانم درس بخوانم. بیشتر دوستانم که با آموزش حضوری مخالفند دلیلشان این است که هنوز ۷۰ درصد جامعه واکسینه نشدهاند و میگویند اگر دو دوز واکسن هم زده باشیم باز امکان ابتلا زیاد است. من هم همه اینها برایم مهم است اما باز هم ترجیحام حضور در کلاس درس است الان شرایط طوری شده از این که بخواهم توی خانه باشم بدم میآید و دلم میخواهد دوباره دوستانم را ببینم. دانشگاه فقط درسخواندن تنها که نیست از نظر درسی هم بخواهم بگویم، درک درسهای ما در کلاسهای حضوری واقعاً راحتتر است چه دروس عملی و چه تئوری. کلاس وقتی مجازی است انگار انگیزهها هم کمتر است، بیشتر بچهها کلاسها را ضبط کرده و وقت امتحان کلاسها را نگاه میکنند و برای امتحان دروس را دوره میکنند. یعنی انگیزه حضور در کلاس را ندارند و ترجیح میدهند درسشان را شب امتحان بخوانند اما داخل دانشگاه انگیزه آدم برای درس خواندن بیشتر میشود.»
پگاه معماری میخواند. او میگوید: «از خبر بازگشایی دانشگاه واقعاً خوشحالم چون رشتهام جوری است که با وجود همکلاسیها همه چیز خیلی بامعناتر میشود. از وقتی واکسن زدیم ترس و نگرانی از کرونا کمتر شده هر چند ما هم مثل قبل رعایت میکنیم اما دیگر آن ترس از کرونا وجود ندارد. حس و حالم را بخواهم بگویم، حس و حال اول مهر را دارم این که چقدر ذوق داشتیم مدرسه برویم. یعنی حس و حالم طوری است، هم نگرانی دارم هم خیلی خوشحالم هر چند خیلی چیزها سخت میشود، مثل رفت و آمد و شرکت مرتب در کلاسهای حضوری اما با این همه کلی مشتاق بازگشت به دانشگاه و دیدن همکلاسیهایم هستم. باورت میشود خیلی از همکلاسیهایم را تا حالا ندیدهام؟ یک دوست دارم که سه ترم است با هم کلاس داریم و دائم با هم در تماسیم و حرف میزنیم اما تا به حال یکدیگر را ندیدهایم و تنها دیداری که باهم داشتهایم یک بار تماس ویدیویی بوده. یعنی سه ترم همکلاسیم اما تا به حال همدیگر را ندیدهایم. این خیلی جذاب است که این آدمها را از نزدیک میبینم.»
خیلیها امیدوارند زندگی خیلی زود به روال سابقش برگردد. دوباره به سر کار بروند، دانشگاهها فعالیتشان را از سر بگیرند و دانشجوها هم زندگی دانشجویی را همانطور که بوده دوباره تجربه کنند. آیا کرونا به ما اجازه بازگشت به زندگی عادی را میدهد یا باید تا مدتها باز هم رؤیای بازگشت به زندگی عادی را در سر بپرورانیم؟»