پایگاه خبری تحلیلی واژه – قمر طالبی: برای بررسی دقیقتر این موضوع، سری به دادگاه خانواده زدیم. جایی که زندگیهایی که روزی با امید و عشق آغاز شده بودند، اکنون در انتظار پایانی تلخ هستند. این گزارش، روایتی است از آنچه در پشت درهای دادگاه و میان پروندههای طلاق میگذرد.
ساعت حدود ۱۰ صبح است که وارد سالن دادگاه میشوم. فضای سنگینی در محیط حاکم است؛ زنان و مردانی با چهرههای خسته و نگران در حال انتظار برای نوبت خود هستند. صدای همهمهها و گهگاه صدای بلند جر و بحثهای بین زوجین، سنگینی فضا را بیشتر میکند.
در این میان، صدای بلند مردی که خشمگینانه فریاد میزند توجهام را جلب میکند: «خدایا من کی از دست این زن خلاص میشم؟ کم مونده دیوونه بشم!»
مردی خسته از زندگی
به سمت این مرد میروم و پس از معرفی خود، از او دلیل مراجعهاش به دادگاه را میپرسم. با دست به زنی که چند صندلی آنطرفتر نشسته اشاره میکند و با صدایی لرزان و پر از غم میگوید: «این خانوم زندگی مون رو تبدیل به جهنم کرده، همیشه زندگیمون رو با دیگران مقایسه میکنه. هر روز چشم و همچشمیهایش بیشتر میشه، بخدا خسته شدم، دیگه توان ندارم. هرچی میخرم، هرچی میکنم، همیشه میگه فلانی بهتره، فلانی این کارو کرده. دیگه نمیدونم چکار کنم…» مرد با صدایی پر از ناامیدی ادامه میدهد: «دیگر هیچچیز تویه خانهمون آرامشبخش نیست. هر چیزی که میگم، بلافاصله با حرفهای دیگران مقایسه میشه. انگار همیشه کم داریم. نمیدونم از کجا شروع شد، ولی سالهاست که به خاطر بچهها تحمل میکنم. اما دیگه نمیتونم…»
“من فقط یک زندگی بهتر میخواهم”
پس از صحبت با مرد، به سراغ همسرش میروم. زن با صدای ملایم و پر از گلایه میگوید: «همسرم منو درک نمیکنه. من چیز زیادی نمیخوام، وقتی دور و اطرافم رو میبینم، میخوام که زندگیم مثل بقیه باشه. مگه این چیز بدی هستش؟» او ادامه میدهد: «من فقط میخوام همسرم برای زندگیمون بیشتر تلاش کنه. من فقط یک زندگی بهتر میخوام. این حق من و بچههام نیست که توی کمبود زندگی کنیم.» این مکالمه نشان میدهد که این زوج به یک تناقض عمیق در فهم و درک خواستههای یکدیگر رسیدهاند. مرد از نارضایتی همسرش خسته شده و همسرش از ناتوانی در برآورده کردن انتظارات اجتماعی احساس سرخوردگی میکند. این گونه اختلافات، اغلب ریشه در فشارهای اجتماعی و فرهنگی دارند که بر زوجین وارد میشود.
روایتی دردناک از خیانت
به سراغ یکی دیگر از مراجعهکنندگان به دادگاه خانواده میروم که در گوشه دیگری از سالن در حال گفتوگو با وکیلش است. به آرامی نزدیک میشوم و از او میپرسم که چه دلیلی او را به این مکان کشانده است؟
زن جوان با صدایی که به سختی از گلو در می آید، میگوید: «راستش برای طلاق اومدم. متأسفانه همسرم به من خیانت کرده و زندگیمان را به نابودی کشانده، ما زندگیمون را با عشق آغاز کردیم. همیشه فکر میکردم که هیچ چیز نمیتونه بین ما فاصله بندازه…»
اشکهایش را پشت دستش پاک میکند و ادامه میدهد: « وقتی این حقیقت را فهمیدم، دنیام نابود شد. همیشه بهش اعتماد داشتم و تصور نمیکردم روزی روزگاری این اتفاق برایم بیفتد. برای همین این موضوع برای من غیرقابل تحمل هستش…»
با قصه دردناک این زن به فکر میروم. زنی که با چشمانی پر از اشک، در آستانه جدایی ایستاده است. هر کلمهای که از زبانش خارج میشود، نمایانگر درد و رنج عمیق اوست. برایش آرزوی خیر و صلاح و خوشبختی میکنم و از او جدا میشوم.
شهر اولین ها، رکوردار ثبت طلاق!
در گفتوگویی که با مدیرکل ثبت احوال آذربایجان شرقی داشتم، آمارهای نگرانکنندهای از وضعیت ازدواج و طلاق در این استان به دست آمد.
رضا ایمانی در ابتدای صحبت خود با اشاره به کاهش چشمگیر نرخ ازدواج در آذربایجان شرقی میگوید: «در شش ماهه سال جاری، ۱۱ هزار و ۵۴۳ واقعه ازدواج در آذربایجان شرقی به ثبت رسیده که نسبت به مدت مشابه سال قبل ۳.۲ درصد کاهش داشته است.»
ایمانی با بیان اینکه میانگین سن ازدواج مردان ۲۷.۶ سال و میانگین سن ازدواج زنان ۲۲.۲ سال است، اضافه میکند: «در شش ماهه سال ۱۴۰۳ بیشترین ازدواج ثبت شده مربوط به گروه سنی ۲۵ تا ۲۹ ساله با ۳ هزار و ۸۴ واقعه و بیشترین تعداد ازدواج مربوط به گروه سنی ۱۵ تا ۱۹ ساله با ۳ هزار و ۴۵۷ واقعه است.»
او با بیان اینکه در شش ماهه نخست سا ل جاری ۴ هزار و ۸۶۱ واقعه طلاق در آذربایجان شرقی به ثبت رسیده است، میگوید: «این آمار نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۶.۲ درصد افزایش نشان می دهد.»
ایمانی تعداد ازدواج های ثبت شده در مناطق شهری را ۱۰ هزار و ۹۱ واقعه و تعداد ازدواج های ثبت شده در مناطق روستایی را یکهزار و ۴۵۲ واقعه اعلام میکند.
او با اشاره به اینکه نسبت ازدواج به طلاق ثبت شده در این مدت، ۲.۴ است، میگوید: «در این مدت تعداد طلاق ثبت شده در مناطق شهری ۴ هزار و ۴۷۸ واقعه و ۳۸۳ واقعه روستایی بوده است.»
مدیرکل ثبت احوال آذربایجان شرقی ضمن ابراز تاسف از اینکه ۴۰ درصد از طلا ق ها در استان دوام زندگی زیر چهار سال داشتند، میگوید: «از نظر اختلاف سن زوجین در ازدواج و طلاق، بیشترین ازدواج و طلاق در بین زوجین همسن اتفاق افتاده است.»
او اضافه میکند: «پس از تبریز بیشترین آمار ثبت طلاق مربوط به شهرستان مراغه و کمترین آمار طلاق نیز مربوط به شهرستان ورزقان است.»
این آمارها نمایانگر تحولات عمیق اجتماعی و فرهنگی در جامعه بوده و زنگ خطری برای سیاستگذاران و برنامهریزان اجتماعی به شمار میرود.
برای بررسی عمیقتر این موضوع به سراغ دکتر رباب بشارت، روانشناس و مشاور خانواده رفتیم و با او به گفتوگو نشستیم. دکتر بشارت با تجربهای چندین ساله در مشاوره ازدواج و خانواده، تحلیل دقیقی از علل و عوامل مؤثر بر فروپاشی زندگی زناشویی ارائه میدهد.
نبود مهارتهای ارتباطی
او در ابتدا توضیح میدهد که علل طلاق بسیار پیچیده و چندوجهی است و نمیتوان آن را به یک عامل خاص نسبت داد. این مشاور خانواده در ادامه به یکی از مهمترین دلایل طلاق اشاره میکند و در این ارتباط میگوید: «بسیاری از زوجها فاقد مهارتهای ارتباطی مناسب هستند. آنها نمیدانند چگونه به نیازهای همدیگر گوش دهند یا مشکلاتشان را با گفتوگو حل کنند. به جای حل مسالمتآمیز مشکلات، معمولاً به مشاجره و دعوا روی میآورند که همین امر باعث تشدید بحرانها میشود.»
دکتر بشارت توضیح میدهد که زوجهایی که قادر به برقراری ارتباط مؤثر نیستند، در مواجهه با کوچکترین چالشها دچار بحران میشوند و به راحتی مسیر جدایی را انتخاب میکنند. این امر به ویژه در جوانانی که تجربه و آگاهی کافی از زندگی مشترک ندارند، بسیار شایع است.
خیانت و تأثیرات فضای مجازی
این روانشناس با تاکید بر اینکه یکی از معضلات جدید در زندگی زناشویی، خیانتهای ناشی از دسترسی آسان به شبکههای اجتماعی و فضای مجازی است، اضافه می کند: «فضای مجازی فرصتهایی برای ایجاد روابط پنهانی به افراد میدهد که بهسادگی میتواند منجر به خیانت شود. خیانت، پایههای اعتماد را نابود میکند و ترمیم این اعتماد، کار بسیار سختی است.»
او همچنین تأکید میکند که بسیاری از این خیانتها به دلیل کمبود توجه و محبت در زندگی واقعی رخ میدهد. افراد وقتی در رابطه زناشوییشان احساس نارضایتی میکنند، به دنبال یافتن راههای جایگزین در فضای مجازی میروند.
مشکلات اقتصادی
دکتر بشارت در ادامه به یکی دیگر از عوامل مهم در افزایش آمار طلاق اشاره میکند و میگوید: «شرایط اقتصادی نابسامان در جامعه ایران، تأثیر مستقیمی بر زندگی زوجین دارد. وقتی افراد قادر به تأمین نیازهای اولیه زندگی خود نباشند، این فشار مالی به سرعت به اختلافات زناشویی تبدیل میشود.:
او همچنین توضیح میدهد که در بسیاری از موارد، بیکاری و بدهیهای سنگین، زوجها را به سمت جدایی سوق میدهد.
خشونت خانگی
او اضافه میکند: «خشونت خانگی نیز یکی از عوامل مهم طلاق است. زنانی که تجربه خشونتهای فیزیکی و روانی دارند، معمولاً پس از سالها تحمل، تصمیم به طلاق میگیرند.»
دکتر بشارت تأکید میکند که حمایتهای اجتماعی و قانونی از زنان قربانی خشونت میتواند به کاهش این نوع طلاقها کمک کند.
عدم تطابق فرهنگی و اجتماعی
او تصریح میکند: «یکی دیگر از عواملی که به فروپاشی ازدواجها منجر میشود، عدم تطابق فرهنگی و اجتماعی بین زوجین است.
این روانشناس توضیح میدهد: «بسیاری از زوجها بدون در نظر گرفتن تفاوتهای فرهنگی، اجتماعی و حتی خانوادگی، ازدواج میکنند. این تفاوتها ممکن است در ابتدا به چشم نیایند، اما با گذشت زمان، به یک منبع اختلاف بزرگ تبدیل میشوند. به همین دلیل، شناخت دقیقتر از طرف مقابل قبل از ازدواج بسیار مهم است.»
این مشاور خانواده در بخش دیگری از سخنانش چندین راهکار برای جلوگیری از افزایش آمار طلاق و بهبود روابط زناشویی پیشنهاد میدهد.
آموزش مهارتهای ارتباطی به زوجها
او توضیح میدهد: «آموزش مهارتهای گفتوگو و حل تعارضات باید یکی از اولویتهای اساسی مشاورههای پیش از ازدواج باشد. زوجها باید یاد بگیرند که چگونه با هم صحبت کنند و اختلافاتشان را به روشهایی سازنده حل کنند.»
مشاوره پیش از ازدواج
دکتر بشارت تاکید میکند: «مشاورههای پیش از ازدواج میتواند به افراد کمک کند تا توقعات و نیازهای همدیگر را بهتر بشناسند و با دیدگاهی واقعگرایانه وارد زندگی مشترک شوند.»
حمایتهای اقتصادی از خانوادهها
این مشاور خانواده معتقد است که دولت و جامعه باید حمایتهای اقتصادی بیشتری از خانوادهها داشته باشند.
بگفته او یکی از راهکارهای کاهش طلاق ایجاد حمایتهای مالی برای زوجین، بهویژه در زمینه مسکن و تأمین هزینههای زندگی است. وقتی فشارهای اقتصادی کاهش یابد، احتمال بروز تنشهای زناشویی نیز کمتر خواهد شد.
او همچنین با اشاره به نقش خانوادهها در تشدید یا کاهش این مشکل میگوید: «خانوادهها و اطرافیان زوجین نیز باید از مقایسه زندگی آنها با دیگران پرهیز کنند. چرا که دخالتهای نابهجا و فشارهای غیرضروری از سوی اطرافیان، میتواند مشکلات را دوچندان کند.»
ترویج فرهنگ مشاوره و درمان
یکی از مشکلاتی که این روانشناس به آن اشاره میکند، عدم تمایل بسیاری از زوجها به دریافت مشاوره و درمان است. او میگوید: « در بسیاری از موارد، زوجها حتی زمانی که مشکلات جدی دارند، به دلایل مختلفی مانند ترس از قضاوت دیگران یا نداشتن آگاهی، از دریافت کمکهای مشاورهای خودداری میکنند. ترویج فرهنگ مشاوره و درمان میتواند به کاهش بسیاری از مشکلات زناشویی کمک کند.»
تحلیلهای دکتر بشارت نشان میدهد که بهبود روابط زناشویی و کاهش آمار طلاق نیازمند رویکردی چندجانبه است. از آموزش مهارتهای ارتباطی گرفته تا حمایتهای اقتصادی و ترویج فرهنگ مشاوره، همه اینها میتوانند به عنوان راهکارهای مؤثر برای مقابله با این بحران اجتماعی مطرح شوند.
در نهایت، امیدواریم سیاستگذاران و برنامهریزان اجتماعی با اتخاذ راهکارهای مؤثر در جهت کاهش آمار طلاق و بهبود کیفیت زندگی زناشویی پرداخته و خانوادهها را در مسیر سالمتری هدایت کنند.
به پیج اینستاگرام ، کانال تلگرام و ایتا “واژه” بپیوندید.