• کد خبر : 18134
  • گزارش
  • تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۴۰۴ - ۱۰:۱۹ ب٫ظ
  • اندازه فونت
بررسی پیامدهای روانی سالمندشدن شتابان ایران؛

ایرانِ سالخورده؛ فردایی که از حالا صدای قدم‌هایش شنیده می‌شود

ایرانِ سالخورده؛ فردایی که از حالا صدای قدم‌هایش شنیده می‌شود

وقتی سخنان اخیر سید جواد حسینی، رئیس سازمان بهزیستی منتشر شد، بسیاری از تحلیلگران اجتماعی آن را نه یک آمار بلکه «آژیرخطر» توصیف کردند. او گفته است که ایران سال‌هاست فقط در آمار رسمی پیر نشده، بلکه بر اساس داده ‌های ثبت مبنایی وزارت بهداشت، از مرز ۱۴ درصد سالمندی گذشته و عملا وارد دوره‌ ای شده که در ادبیات جمعیت‌ شناسی «آغاز سالمندی واقعی» نام دارد.

پایگاه خبری تحلیلی واژه – قمر طالبی: حسینی هشدار داده که سرعت این فرآیند در ایران بیش از اغلب کشورهای جهان است و اگر تغییری در روندهای فعلی رخ ندهد، تا سال ۱۴۳۰، ایران با ۳۰ درصد جمعیت سالمند جزء کشورهای شدیداً سالخورده خواهد شد؛ تصویری که پیش‌ تر بیشتر شبیه یک هشدار دور بود، اما حالا درست پشت در ایستاده است.
در کنار این تحولات جمعیتی، چشم ‌انداز تازه‌ای در ذهن کارشناسان حوزه سلامت روان شکل گرفته؛ چشم ‌اندازی که از نسل بزرگی از سالمندانِ تنها خبر می‌ دهد.
برای بررسی این موضوع، سراغ دکتر سمیه متقی، روانشناس و مشاور خانواده رفتیم.

تنهایی‌ای که انتخاب نیست

دکتر متقی در همان شروع گفتگو می‌ گوید: «مسئله اصلی کشور فقط افزایش آمار سالمندان نیست، بلکه نوع تازه‌ ای از تنهایی است که در حال شکل‌ گیری است؛ تنهایی‌ ای که نه انتخاب سالمندان بلکه نتیجه دگرگونی‌های ساختاری جامعه است.»
او معتقد است؛ خانواده ایرانی در ۳۰ سال گذشته از یک خانواده گسترده به یک خانواده کوچک و سپس تک‌ فرزند تبدیل شده و مهاجرت هم این حلقه را تنگ‌ تر کرده است. در این چارچوب جدید، سالمندان آینده نه از سر میلبلکه از سر اجبار اجتماعی تنها می‌ مانند.
به گفته او، این تنهایی با نسخه‌ های کلاسیک متفاوت است؛ اینبار تنهایی با وابستگی همراه است. سالمند برای کارهای روزمره، سلامت و حتی تصمیم‌ گیری نیازمند همراهی است، اما همراهی‌ ای که در بسیاری از موارد در دسترس نیست. همین فاصله عاطفی و فیزیکی، خطر افسردگی و زوال شناختی را افزایش می‌ دهد.

احساس سربار بودن؛ زخمی پنهان و درحال گسترش

یکی دیگر از لایه‌ های پنهان سالمندی، حس «سربار بودن» است. واژه‌‌ای که شاید کمتر در محافل عمومی درباره‌اش صحبت می‌ شود، اما در اتاق درمان روان‌شناسان، جمله‌ ای پرتکرار است.
متقی در این باره می‌ گوید: «بسیاری از سالمندان امروز و بیشتر سالمندان فردا، احساس می‌کنند جایی در برنامه ‌های شلوغ فرزندان ندارند. تغییر سبک زندگی، فشار اقتصادی و فاصله جغرافیایی، این احساس را تشدید کرده است. نشانه‌ های این وضعیت به‌ طور معمول با انزوای عاطفی، کم‌ حرفی، اختلال خواب و در موارد شدیدتر بی‌ معنایی زندگی همراه می‌ شود.»
به تعبیر او؛ سالمندی که تنها می‌‌ماند، به مرور به این باور می‌ رسد که بودن و با نبودنش تفاوتی ایجاد نمی‌ کند.

فروپاشی آرام نقش‌های سنتی

این روانشناس در توصیف دگرگونی‌ های اخیر می‌ گوید: «نقش‌‌‌های سنتی در خانواده ایرانی به‌ تدریج در حال فروپاشی آرام است. در گذشته، سالمندان از احترام و اتکای کامل برخوردار بودند و حضورشان در خانه فرزندان بدیهی به نظر می‌ رسید، اما امروز سه تغییر اساسی این الگو را دگرگون کرده است؛ زنان به دلیل اشتغال فرصت مراقبت مداوم را از دست داده‌اند، فرزندان زیر فشار اقتصادی ناچار به چندشغله ‌بودن هستند و موج‌های مهاجرت، فاصله‌‌های جغرافیایی میان نسل‌‌ها را بیش از پیش گسترده کرده است.»
او ادامه می‌ دهد: «نقش‌ هایی که زمانی بدیهی بودند، دیگر قابل اتکا نیستند. والدین هنوز با ذهنیت گذشته زندگی می‌ کنند، اما فرزندان زیربار مسئولیت‌های جدید خم شده‌ اند. این شکاف، بیشترین فشار روانی را بر سالمند وارد می‌ کند.»

تک‌فرزندها؛ نسل نگران آینده

او همچنین می گوید: «در دهه ‌های اخیر، خانواده‌‌های تک‌ فرزند به واقعیتی غالب تبدیل شده‌‌اند. این روند، ستون سنتی مراقبت از سالمندان را لرزان ‌تر کرده است.»
به گفته دکتر متقی، در سال‌های آینده یک نفر باید بار روانی، فیزیکی و مالی مراقبت از دو سالمند را به تنهایی به دوش بکشد. این وضعیت،احساس گناه، فرسودگی روانی و فرسایش رابطه والد و فرزند را افزایشمی‌ دهد. از طرف دیگر، سالمند نیز به تنها فرزندش وابستگی شدید پیدا می ‌کند؛ وابستگی ‌ای که رابطه را برای هر دو طرف شکننده می‌ سازد.

مهاجرت: غیبت بلندمدتی که تماس تصویری پرش نمی‌ کند

به اعتقاد متقی، مهاجرت فرزندان، تصویری تازه از سالمندی در ایران ساخته؛ سالمندانی که در خانه‌ های قدیمی ‌شان می‌‌مانند و با ویدئو‌کال دلخوش می‌ شوند.
متقی باور دارد که حضور فیزیکی فرزند در لحظات بحرانی، بیماری، تنهایی شبانه، یا تصمیم‌ های مهم پزشکی قابل جایگزین نیست. در حالی که تماس تصویری، شکاف عاطفی را پر نمی‌ کند؛ فقط آن را قابل تحمل ‌تر نشان می‌ دهد.

متقی در ادامه با ترسیم چشم ‌اندازی از آینده جمعیت سالمند کشور، مجموعه ‌ای از پیشنهادهای راهبردی را مطرح می‌ کند. او معتقد است؛ نخستین گام، توانمندسازی خود سالمندان از طریق آموزش مهارت‌های روانی است؛ مهارت‌هایی که می‌ تواند احساس تنهایی را مهار کرده و سطح تعامل اجتماعی آنان را بالا ببرد. متقی همچنین خواستار شکل‌ گیری مراکز مراقبتی نوین با تمرکز بر روان‌ سلامت می‌ شود و نه صرف ارائه خدمات نگهداری.
او با اشاره به افزایش خانواده‌‌های تک‌فرزند، مشاوره تخصصی برای این خانواده‌‌ها را عامل مهمی در کاهش بار مراقبتی معرفی می‌ کند. به گفته او، راه‌ اندازی شبکه‌ های داوطلبانه «دوست سالمند» می‌ تواند پیوندهای حمایتی تازه‌‌ای ایجاد کند.
متقی همچنین بر اجرای برنامه‌ های بین ‌نسلی تاکید می‌ کند؛ برنامه‌ هایی که به باور او قادرند سالمندان را دوباره در متن جامعه قرار دهند و حس تعلق اجتماعی آنان را تقویت کنند.
به گفته او، اگر امروز درباره سلامت روان سالمندان صحبت نکنیم، فردا درباره هزینه‌ های سنگین درمان افسردگی و مراقبت بلندمدت حرف خواهیم زد.
دکتر متقی در پایان می‌ گوید: «سالمندی یک مرحله طبیعی از زندگی است، اما تنهایی و بی‌ پناهی نه. اگر امروز چشم و گوشمان را باز کنیم، می‌ توانیم کاری کنیم که سال‌های پایانی زندگی برای سالمندان کشور سال‌هایی با کرامت، پربار و انسانی باشد.»
و سخن پایانی اینکه، در شرایطی که ایران با شتاب در مسیر سالمندی پیش می‌ رود، شاید مهمترین پرسش نه این باشد که چند سال دیگر چه درصدی از جمعیت کشور سالمند خواهد شد؛ بلکه این است که در آن سال‌ها، سالمندان چه احساسی خواهند داشت.

انتهای پیام

 

به اینستاگرام، تلگرام، ایتا و روبیکای واژه بپیوندید.

خبرهای مرتبط