پایگاه خبری تحلیلی واژه: می گوید: ما کاری جز فرش نداریم و بلد نیستیم، ما فرش می فروشیم، هرگز دلار فروشی و سکه فروشی نکردیم؛ همیشه حامی نظام بوده و هستیم. حالا هم که حال صنعتمان خوب نیست انتظار داریم دولت حامی ما باشد تا بتوانیم از این وضعیت خارج شویم. این بخشی از سخنان کسی است که بیش از ۵ دهه در حوزه فرش و صادرات آن تلاش کرده است.
شنیده بودم می گفتند نبض بازار در حجره های کوچک می تپد نه در عمارت های چند هزار متری، حالا وقتی یعقوب فرشکاران رئیس اتحادیه صادرکنندگان و تولید کنندگان فرش دستبافت تبریز در مغازه ای که شاید از نظر متراژ کوچک بود میزبان این گفتگو شد به این حقیقت می شود ایمان آورد.
او بعد از ظهر در سکوت آرامش بخش یکی از سراهای خیابان دارایی، در میانه جلسه ای که به گفته خودش برای یکی از انتخابات های داخلی اتاق بازرگانی تشکیل داده بود با ما به گفتگو نشست. او سال هاست عضو هیئت مدیره انجمن صادر کنندگان فرش دستباف در اتاق بازرگانی است و به همین جهت بیش از هر کس دیگری درد فرش را می داند، از تغییر ناپذیری اتحادیه ها گلایه مند است، بیش از آنکه نگران صادرات باشد کلامش به سمت نوآوری در تولید می رود و می گوید: باید از خواب زمستانی بیدار شویم و بر اساس نیازهای جدید فرش تولید کنیم.
با نگاهی جهانی برای فروش فرش ارز آور می گوید: پس از چهاردهه فراز و نشیب تولید و صادرات فرش باید بر اساس نیازهای روز جهان فرش تولید کنیم تا بتوانیم بازارهای جدید ایجاد کنیم. خواسته های کشورها و شهرهای جهان بایکدیگر متفاوت است.
متنی که در ادامه می خوانید گفتگوی پایگاه خبری واژه با یعقوب فرشکاران است.
به عنوان اولین سوال وضعیت صادرات فرش در یک نگاه کلی چگونه است؟ آیا بحثی که پیرامون کاهش شدید صادرات در سالهای اخیر مطرح میشود صحیح است؟
واقعیت این است که بعد از انقلاب اسلامی در دوره های مختلف تصمیمات بسیار متفاوتی گرفته شده است. در نیمه اول دهه ۶۰ یکبار تعرفه ۱۰۰ درصدی برای صادرات فرش در کمرگات اخذ شد، در برخی سال ها به کل صادرات فرش ممنوع شده بود؛ در یک دوره به صادرکنندگان فرش جایزه می دادند. به هر حال بعد از تمام این اقدامات و تصمیم گیری ها به وضعیت امروز رسیده ایم.
امروز باید قبول کنیم در جهان هیچ چیز خارج از چهارچوب سیاست نیست. از قدیم الایام خریدار اصلی فرش ایرانی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بودند. دومین کشوری که خریدار فرش تبریز و به کل، آذربایجان بوده ایالات متحده آمریکا است که امروز به دلیل تحریمها و مسائلی از این دست کمی عقب نشستهاند. در خصوص کشورهای عربی نیز، به دلیل حمایت ایران از حوثیهای یمن و همچنین آتش زدن سفارت عربستان، کشور امارات متحده عربی و عربستان سعودی خرید فرش از ایران را قطع کردند و تا امروز این شرایط تغییر نکرده است. در حقیقت باید بگوییم و قبول کنیم حتی اگر تحریم های آمریکا وجود نداشته باشد کشورهای عربی علاقه ای به خرید فرش از ما ندارند. به عبارت دیگر باید قبول کنیم آنها ما ایرانی ها را دوست ندارند؛ حالا اگر بخواهیم چرا اینطور فکر می کنند را بررسی کنیم گفتگو به حاشیه کشیده می شود.
البته بخشی از این موضوع به اقدامات برخی از تجار ایرانی بر میگردد که اقدام به فروش فرشهای غلط کردهاند، مثلاً فرش ۷۰ رج را به جای ۹۰ رج فروخته اند، طرف مقابل هم اعتماد کرده و فرش ها را خریده است. پس از آنکه از قضیه مطلع شدهاند در ذهنشان ثبت شده که در تاریخ فلان ایرانی ها از ما سو استفاده کردهاند، بعد از تجمیع این نوع اتفاقات به این نتیجه رسیدهاند که همه ایرانیها اینطور هستند. وقتی ایرانیها را دوست ندارند در نتیجه فرش ایرانی را هم دوست ندارند.
به مرور زمان هم بر اساس سیاستهای کلی نظام که باید تاکید کنم ما نیز از آن حمایت می کنیم به این نقطه رسیده ایم که آنها از ما فرش نمی خرند. البته خودشان هم می دانند که بالاتر از فرش ایرانی در جهان فرشی وجود ندارد و احتیاجی نیست که این محصول به جهان معرفی شود.
البته میان پارانتز عرض کنم چندی پیش برای همایشی در دانشگاه آزاد دعوت شده بودم که محتوای آن ایجاد رشته ای توسط دولت بود که فرش ایرانی را به مجامع جهانی معرفی کند؛ این اقدام از نظر من بی معنی است چون آنها بهتر از ما فرش ایران را می شناسند. وقتی فرش هریس در کاخ سفید و در دفتر رییس جمهور آمریکا پهن است یا مثلا وقتی جنازه پاپ با فرش هریس پوشانده می شود یا مثلا فرش ایران در مسکو و سازمان ملل پهن شده نشان می دهد آنها اهمیت و ظرافت این فرش را خوب شناخته اند و به همین دلیل نه دنبال فرش پاکستان می روند نه هند. پس همه میدانند ارزش فرش ایران چیست. ولی با این اوصاف حاضرند امروز فرش درجه چند هند و پاکستان را بخرند ولی از ایران فرش نخرند. وقتی محاسبه می کنند و می بینند همه چیز این فرش از نخ گرفته تا بافنده ایرانی است تلاش دارند جلوی ورود ارز به ایران را بگیرند و از سوی دیگر می گویند وقتی فرش ایرانی را در خانه های غرب پهن می شود مجبور می شوند درباره فرهنگ و تاریخ کشور ایران از زمان هخامنشیان تا قاجار و امروز برای نسل جوانشان توضیح بدهند در نتیجه این کودک و جوان به ایران، فرش ایران و تمدن ایرانی علاقهمند می شود و برای جلوگیری از این اتفاق جلوی صادرات فرش را می گیرند.
در کل به طور خلاصه سیاست های کلی نظام در خصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس و آمریکا عامل قطع و کاهش صادرات فرش ایران است.
توان ایران در تامین نیازهای فرش جهان چقدر است؟ آیا با تغییر سیاست های کلی نظام میشود به صادرات فرش در بازه کوتاه مدت امیدوار بود؟
در واقع ما اعتماد بازار جهانی را از دست دادیم. این موضوع سیاسی نیست، اگر ارتباطاتی وجود داشته باشد باید مجددا پروسه اعتماد سازی را طی کنیم. خود موضوع اعتمادسازی بعد از تغییرات سیاسی زمانبر خواهد بود، باید به طرف مقابل بفهمانیم و او قبول کند آن دوره تمام شده است.
امروز ما در حوزه فرش توان تولید ۱۰۰ درصد نیازهای جهان را داریم. همه به تاریخ و فرهنگ ایران علاقهمند هستند و آن را دوست دارند، همه فرش ایران را دوست دارند ولی سیاستهای برون مرزی دولت را دوست ندارند. البته باز هم تاکید می کنم ما هم حامی دولت هستیم ولی اشکال کار صادرات این مسائل است.
چقدر توان افزایش تولید در صورت فراهم شدن امکان صادرات را داریم؟
با این روسای اتحادیه ها که داریم، البته به غیر از سردرود که موفق ترین اتحادیه در حوزه فرش است و توانسته تولید انبوه را حفظ کند و باید به مدیریت صحیح این اتحادیه اذعان کنیم و به آنها تبریک بگوییم و از آنها درس بگیریم. این اتحادیه توانسته به صورت مستقیم با شانگهای وارد ارتباط شده و به آنها فرش بفروشد. واقعا این اتحادیه بسیار لایق است، همبستگی و همدلی شان بسیار قابل توجه است. در اتحادیه های دیگر اینگونه نیست متاسفانه در این اتحادیه ها نمی توانیم نتیجه بگیریم، گویا اینها نیامدهاند برای کل فرش و جامعه فرش خدمت کنند، نگاهشان فقط خدمت نیست شاید بخشی از ذهنشان خدمت به جامعه فرش باشد ولی همه اش نیست.
بیشتر اتحادیهها محل منم گفتن شده است. باید نگاه اتحادیه ها کلا تغییر کند، افرادی با تحصیلات بالا و کسانی که از علوم جدید مانند هوش مصنوعی و برندسازی سر در میآورند در راس اتحادیه ها قرار گیرند. امروز باید جوانان را وارد عرصه کنیم، اطلاعات جوانان امروز بسیار بالاست، در طرف مقابل نیز باید اطلاعات دقیق به آنها بدهیم. این توانمندی در ما قطعاً وجود دارد که بتوانیم نیاز فرش جهان را تامین کنیم.
پس با این مطالبی که فرمودید یک بخش از مشکلات مربوط به مسائل سیاسی و خارج از کشور مانند تحریم است، بخش دیگری از مشکلات داخلی است که به آنها اصطلاحاً تحریم های داخلی میگوییم. لطفا مسئله اتحادیهها و نقش تحریمها داخلی در بوجود آمدن رکود در بازار فرش را تشریح کنید.
در گذشته اتاقهای بازرگانی در زمان برگزاری نمایشگاه های مختلف به اتحادیه امکان میداد که در قالب یک هیئت به نمایشگاههای مختلف در جهان بروند و از آن نمایشگاه بازدید کنند و طی آن یک گزارش از درخواست ها، نیازها و …. تهیه کنند و به اعضای اتحادیه و اتاق بازرگانی برسانند و اطلاع رسانی کنند. این هیئتها معمولا یک ساعت در نمایشگاه بودند و بعد هم به جاهای دیگر به شهرهای دیگر، یا حتی کشورهای دیگر می رفتند. حالا اینکه هزینه سفر را خودشان می دادند یا اینکه اتاق بازرگانی نصف هزینه را می داد دقیق اطلاع ندارم. اما مسئله این است که شما را معرفی کردند که بروید وضعیت را ببینید که فلان کشور چه فرشی را میخواهد، چه اندازه ای مورد اقبال مردم آن کشور است، شما باید اینها را بررسی میکردید ولی این کار را نکردند. الان در چین همین اتفاق میافتد افرادی در کشورهای مختلف مستقر کرده اند که این مطالعه را سریع انجام می دهد و هر لحظه به روز می شود که فلان شهر آلمان به این دلایل علاقه مند به رنگ فلان است.
الان باید در نمایشگاه های جهانی که نمایندگان تمام کشورها برای خرید به آنجا می آیند گفتگو کنیم، خواسته هایشان را بفهمیم در حالیکه این هیئت ها فقط یک ساعت می رفتند و گزارش میدادند که نه هیچ خبری نیست، کسی فرش ایران را نمی خرد و از این حرف ها. یک سری دیگر هم بر اساس نظر خودشان گزارش می دادند که همین ۶ متری های سالاری را مردم جهان دوست دارند و می خرند. مسئله این بود که گزارش درست و مطالعه شده ای تهیه نشد که به تولید کننده داده شود و بر اساس آن تولید شکل بگیرد و به قیمت مناسب فروخته شود. مسئله امروز ما این است که عمده تولیدات امروز ما در خارج از کشور به فروش نمیرود. باید قبول کنیم حتی در داخل کشور هم همین نقشه های که داریم هم در حال منسوخ شدن است و نسل جوان علاقه ای به این فرشها و نقشه ها ندارد حتی اندازه های فعلی هم در آپارتمان هایشان کارایی ندارد. نسل جوان دنبال نقشه های آرام و با تعداد رنگ کم است.
یک خانم زیر ۴۰ سال فرشهای موجود ما را فرش های خانه پدربزرگ می داند، از ما فرش کم رنگ و آرام می خواهد. تولید برای این خواسته را چه کسی باید سازماندهی کند. اتحادیه بافندگان؛ چه کسی نقشه و طرح را باید آماده کند و به بافنده بدهد؟ مشخص است اتحادیه طراحان و به همین ترتیب.
ما در تبریز ۲۲ اتحادیه داریم، واقعا باید پرسید در این ۲۰ سال چه کاری کردید؟ کدام طراح و بافنده را صدا زدید و مذاکره کردید که بر اساس این مطالعه جهانی یا داخلی باید تولید کنیم؟ کدامتان با معماران داخلی کشور جلسه کردید که معمار محترم چه طرح و نقشه ای را دوست دارید و می خواهید ما تولید کنیم و این را به بافنده و طراح انتقال داده باشند؟ در نمایشگاه های کشور همه خریداران با طراح داخلی می آیند و خرید می کنند. تجربه شخصی ما در نمایشگاه همین بود که این طرح های سنتی ما را قبول نکردند از فرد دیگری خرید کردند که فرش هایش حتی از ما ارزنتر و رج پایین تر بود ولی خواسته آنها را تامین می کرد. کدام اتحادیه در ۱۰ سال اخیر بافندگان را جمع کرده است که بیایید این طور اقدام به تولید کنیم.
امروز اتحادیهها تک بافی را مد کرده اند با منت به بافنده ۵۰ یا مثلا ۱۰۰ میلیون وام به بافنده دادهاند، آن هم بدلیل گران بودن نقشه و طرح با هر رنگی که دوست داشته اقدام به طراحی کرده و این طور تک بافی مد شده است. در نتیجه کارگاهها بسته شده است و به اینجا رسیدهایم که مصرف داخلی هم در حال کاهش است. اگر امروز درب صادرات باز شود این فرش ها به درد بازار جهانی نخواهد خورد. این یعنی تحریم داخلی.
آقای فرشکاران نتیجه صحبت های شما این است که طراحی های سنتی ما باید تغییر کند؟
بله قطعاً. مگر این نیست که باید بر اساس نیاز مشتری اقدام به تولید کنیم. متاسفانه امروز اینگونه است که بافنده بر اساس نظر و علاقه خودش اقدام به بافت میکند انگار قرار است در خانه خودش این فرش را استفاده کند در حالیکه باید ببیند چه فرشی را بازار می خرد، ۱۰ سال قبلی وقتی خبر آمد که بازار دیگر علاقهای به فرشهای پررنگ ندارد، در بازارهای خارجی فرش مراکش را می خرند که ۴ -۵ رنگ بیشتر ندارد، از سوی دیگر طرح فرش هایشان خط ندارد چون معتقدند که فرشش را داخل زندان انداختهاید، ما نتوانستیم این را انتقال بدهیم، امروز بازار داخلی نیز به همین شرایط رسیده، یعنی نسل جوان همان فرشی را می خواهد که ۱۰ سال قبل خارجی ها از ما می خواستند و این باعث شده که به رکود برسیم.
وضعیت رقبای ایران در بازارهای جهانی چطور است؟
رقبای ما در جهان فقط بروز هستند، بقیه چیزها را از ما برده اند. خیلی مانده اند از نظر کیفیت به ما برسند. تفاوت آنها و ما در تامین نیاز مشتری است. آنها در کشورهای مختلف افرادی را دارند که نیازهای روز را به تولیدکنندگانشان انتقال می دهد و آنها بر اساس سفارش ها تولید انجام می دهند. چیزی که ما در ایران نداریم.
کدام کشورها امروز صاحب بیشترین تولید و صادرات هستند؟
بزرگترین فروشنده فرش در بازارهای جهانی ترکیه است و جالب اینکه همه این تولیدات را از کشورهای دیگر جمع میکند، جالب است ما فرشهای خودمان را نمیتوانیم صادر کنیم اما آنها از کشورهای دیگر محصولات و تولیدکنندگان را جذب می کنند و با برند ترکیه اقدام به فروش فرش در بازارهای جهانی میکنند. بعد از ترکیه پاکستان، هندوستان، مراکش و نپال در رتبه های بعدی هستند در حال حاضر جمهوری آذربایجان را هم به این لیست باید اضافه کنیم. آنها با جذب قالیبافان ایرانی به ویژه تبریز در حال تقویت تولید در کشورشان هستند. عامل بخشی از پیشرفت فرش در ترکیه و آذربایجان همین بافندگان و سرویس کاران ایرانی و تبریزی هستند که به آن کشورها مهاجرت کرده اند.
بخشی از مشکلات را می توان به دلیل وجود بحران نیروی انسانی دانست؟
بله، امروز به دلیل اینکه ارتباط فرش و دلار در کشور قطع شده سود دهی فرش نسبت به کالاهای دیگر کم است. در کشور تقریبا همه قیمت ها به دلار وابسته است وقتی فرش وارد بازارهای جهانی نمی شود قطعاً درآمد بافندگان بسیار پایین می آید. وقتی من صادرکننده نمی توانم فرش بفروشم قطعاً این موضوع روی درآمد کارگر و بافنده نیز تاثیر می گذارد. در شرایطی که فروش وجود داشته باشد من مجبور می شوم به جای روزانه ۵۰۰ هزار تومان به بافنده ۱ میلیون حقوق بدهم، این لطف نیست، اجبار است چون قطعاً این بافنده جذب کارگاههای دیگر خواهد شد، اصلا بحث دلسوزی نیست.
ارتباط فرش و دلار باید با هم مجدداً وصل شود. امروز در این شهر خیلی سخت می توانید بافندهای پیدا کنید که فرزندش را در این کار گذاشته باشد. همه بافندگان ما بالای ۵۰ سال هستند. با حقوق روزانه ۵۰۰ تومان هزینه های یک فرد تامین نمی شود. امروز این حقوق تامین کننده معیشت بافندگان نیست، برخی بافندگان روزانه نهایتا دو وعده غذا می خورند، یا به عبارتی ندارند که سه وعده غذایشان را بخورند، بافندگان ما با سختی حفظ آبرو می کنند. به این مشکلات بیمه نداشتن قالیبافان را هم اضافه کنید. کارفرما توان بیمه کردن ندارد چون نمی تواند فرش بفروشددولت هم که قانوناً موظف به بیمه کردن قالیبافان است اقدامی انجام نمی دهد. خیلی از تولیدات ما بالای ۲ سال سن دارد . عمده فرش های ما بعد از سه سال از دار پایین می آید وقتی هم که به دستمان می رسد به سختی فروش می رود چون طرح و نقشه اش دیگر مورد اقبال نیست.
متاسفانه امروز بدلیل عدم صادرات تولید و فروش فرش مقرون به صرفه نیست، قطعاً در این چرخه اصلی ترین فردی که آسیب می بیند کارگر و بافنده است و معیشتش به خطر جدی می افتد.
یکی دیگر از مسائلی که در حوزه صادرات بسیار مورد نقد فعالان این حوزه قرار گرفته سیاست های ارزی و پیمان سپاری ارزی است شما در خصوص موضوع صادرات فرش با این مشکلات مواجه هستید؟
سیاست های ارزی خیلی در این بازار تاثیرگذار نیست، بدلیل اینکه در این سال ها دیدیم که قیمت دلار همیشه رو به صعود بوده، چون قرار نیست چیزی بیاوریم، ما فرش می فروشیم. به فرض اگر به قیمت ۱۰ هزار دلار فرش بفرشیم به قرار دلار ۱۱۰ هزار تومانی می شود ۱۱ میلیاد تومان، معمولا وقتی این پول را دریافت می کنیم این مبلغ می شود ۱۲ میلیارد تومان. این برای فروشنده فرش سودمند است اما در کل به خاطر مسائلی که قبلا گفتم واقعیت این است آماده صادرات نیستیم، نبود اعتماد در طرف مقابل و مقبول نبودن طرح های ما از عواملی است که شرایط ما را در صادرات فرش دشوار کرده است.
در شرایط عادی اگر نگاهها اصلاح شود، سیاستها تغییر کند حداقل ۳ یا ۴ سال زمان می برد تا ما بتوانیم صادرات انجام دهیم. چون یک فرش ۲۴ متری ۳ سال زمان می برد تا تولید شود، در واقع اگر امکان صادرات فراهم شود محصولی برای عرضه نداریم چون اتحادیههای ما در خواب هستند.
فرش از ابتدا در دست بخش خصوصی بوده، و بخش خصوصی به چابک بودن و اصلاح سریع رویههای غلط معروف است. بنابراین تغییرات لازم در مسائلی که گفتید چقدر زمان می خواهد؟
ای کاش اصلا دولت وارد حوزه فرش نشود. دولت مانع صادرات فرش است. گفتم یک زمان عوارض کمرگ ۱۰۰ درصد بود، یک زمان به عنوان ثروت ملی مانع صادرات فرش شدند. یک دوره گفتند محدودیت صادرات داریم، در سال های ۶۰ تا ۶۵ هر سال درباره نوع خروج فرش از مرزها چندین دستورالعمل و بخشنامه صادر کردند. این باعث شده که بازار از دست ما در برابر رقبا خارج شود. ای کاش دولت نه در پیمان دخالت کند نه در بردن و نه آوردن فرش. نه تنها نباید دخالت کند بلکه باید هر کس که می تواند فرش از کشور ببرد باید مورد تشویق باشد چون در این شرایط توانسته محصول صادر کند.
اگر کل کشورهای در حال توسعه را بررسی کنید می بیند وقتی کسی در این کشورها اقدام به صادرات می کند در جامعه بسیار مورد احترام است. لذا باید صادرکننده تشویق شود در صورتیکه در کشور ما برعکس است پیمان سپاری را می گذارند تا دست صادرکننده را ببندند. فرشی که امروز از کشور خارج میکنیم و معلوم نیست فروش برود یا نه، در این شرایط بعد از ۶ ماه به من میگویند برای کالایی که فروش نرفته از بازار آزاد برایش دلار تهیه کنید و به قیمت پایین تر به دولت بفرشید. این چه قانونی است؟
می دانید یعنی چه؟ این یعنی کالایی که فروخته نمی شود را در هنگام خروج قیمت گذاری می کنند بعد با من پیمان می بندند که پول این فرش را باید ظرف مدت مشخص بیاورید، فرشی که من نمی توانم طی سه سال بفروشم باید بروم در بازار آزاد به قیمت روز دلار بخرم و به قیمت ۸۰ هزار تومان به دولت بدهم، کالا هم فروش نرفته است.
امروز دولت قانون بیمه ای که ۲۰ سال است مجلس تصویب کرده را اجرا نمی کند، برای تولید کننده و صادر کننده دیگر بازار فرش مقرون به صرفه نیست، ما نمی توانیم کارگران را بیمه کنیم، کالای ما با دلار رشد نکرده. در ۱۰ سال اخیر موجودی انبار ما و بسیاری از فعالان حوزه فرش نصف شده. مثلاً فرش را با چک سه ماهه فروختیم تا بتوانیم مجدداً یک فرش دیگر سفارش بدهیم و مواد اولیه را تهیه کنیم هزینه فرش برای ما ۵۰ درصد بیشتر شده.
ما عاشق فرشیم هیچ کار دیگری نمیکنیم نه وارد بازار خودرو می شویم نه طلا نه دلار. اشکال هم همین است ما فقط فرش فروشیم.
بر این اساس بخواهیم مشکل بازار فرش را حل کنیم این طور تقسیم بندی میکنید اول دولت کنار برود، دوم اتحادیه ها مسئولیت پذیر شوند، سوم طراحی ها بر اساس مشتری محوری تغییر کند؛ اما یک موضوع دیگر هم وجود دارد که دقیقاً در حوزه مجموعه شماست، اگر ورود به بازارهای قدیمی سخت است چرا وارد بازارهای جدید نمی شوید مثل اوراسیا؟
امروز اوراسیا بهترین فرصت برای صادرات و بازارسازی است. چون هم ارتباط وجود دارد هم گمرک نداریم و هم اینکه می توانیم با آنها تهاطر انجام بدهیم. امروز اگر یک کالا به روسیه ارسال شود چون از آنجا واردات داریم می توان کالای دیگری وارد کنیم که سود داشته باشد. اما متاسفانه تاکنون اقدامی از طرف وزارت صمت برای این ارتباطات ایجاد نشده است. مثلا وزارت صمت باید از طریق سفارت رایزنیهایی را با طرف مقابل انجام دهد. باید سفیر ایران در مسکو اقدامات اولیه را انجام داده و سپس از طریق استانداری با اتاق بازرگانی قرارداد ببندد و اتاق به من بگوید ۲۰ فرش فروش را در فلان تاریخ ببرید در مناسبت فلان آن کشور نمایشگاه برگزار کنید. البته باید از قبل هم محل برگزاری نمایشگاه مشخص شود و هم امنیت مالی ما را دولت عهده دار شود.
این کارها واقعا مسئولیت وزارت صمت است اگر قرار است این کارها را هم انجام ندهند پس چه کار می خواهند بکنند؟ این همه تحریم را ما تحمل کردیم سرمایه مان نصف شده، چه زمان قرار است به داد ما برسند، امنیت، رایزنی، برداشتن پیمان یعنی اینقدر سخت است؟ در حالیکه من عقیده دارم کل اعتبارات بانکی را باید به فرش فروشان بدهند، این همه تحریم را تحمل کردیم، فرش ما به کم اعتبارترین کالا در جهان تبدیل شده، چطور اعتبارات کم سود را به حوزه ساخت و ساز و خودرو می دهند در حالی که کتک تحریم و حمایت از دولت را ما خورده ایم؟ حمایت ما از سیاست های کلی نظام باعث شده فرش تحریم شود و کشورهای حاشیه خلیج فارس از ما فرش نخرند، البته ما هم از سیاست های نظام حمایت کردیم و همیشه حمایت خواهیم کرد اما امروز هم باید در برابر آنها دولت از ما حمایت کند. امروز باید شفاف بگویند از ما حمایت می کنند و البته اقدام کنند. دولت می تواند برای خریدار فرش یک میلیارد وام تخصیص دهد تا در بازار نقدینگی به جریان بیفتد. با این وام ها می شود کارهای زیادی کرد، من یک فرش بفروشم به اندازه دو فرش خرید خواهم کرد و این اقدام به توسعه بازار منتهی می شود.
آیا در خصوص اقدامی از سوی شما انجام شده است؟
برای شناخت بازار اوراسیا باید هیئت بفرستیم، ما در گذشته می توانستیم خودمان به روسیه برویم و بررسی های لازم را انجام دهیم اما امروز به دلیل مشکلات مالی نمی توانیم این کار را بکنیم این وظیفه اتاق بازرگانی و وزارت صمت است که هیئت ها را برای بررسی بازار به روسیه بفرستد.
آیا با وزارت صمت و اتاق بازرگانی در این خصوص صحبتی شده است؟
صحبت هایی شده، اما بدلیل وضعیت موجود و شرایط جنگ و صلحی که در آن هستیم کارهای اساسی صورت نگرفته است. اگر امنیت حاصل شود اقداماتی صورت گرفته است.
ما به آقای پزشکیان خیلی امیدوار هستیم و البته این شرایط را درک میکنیم. در اثر حمایت از سیاستهای کلی نظام که از آن حمایت هم میکنیم فرش با تحریم مواجه شده است و سرمایه ما یک چهارم شده است و در نتیجه بافنده هایمان را از دست داده ایم و سرمایههای ما یک پنجم شده است. اگر رکود است دولت باید با وام دادن این چرخه را به حرکت بیندازد. اگر این چرخه راه بیفتد می شود کار کرد.
متاسفانه اتحادیه ها مسئولیت پذیر نیستند، خودشان را کنار کشیده اند و در خواب زمستانی هستند و می گویند تحریم هستیم اما چطور سردرود می تواند تحریم را کنار بزند هزار، هزار تابلو می فروشد و حسابش را می گیرد، اتحادیه ها یا مسئولیت پذیر نیستند که باید کنار بروند تا افراد دیگر جایگزین انان شوند یا اینکه من نمی دانم شاید منافع شخصی دارند.
انتهای پیام
به اینستاگرام، تلگرام، ایتا و روبیکای واژه بپیوندید.

