به گزارش واژه، فرمانده غیرنظامی آمریکا در عراق پس از اشغال این کشور در سال ۲۰۰۳، در مصاحبه با یک شبکه تلویزیونی سعودی جزئیاتی از نحوه بازداشت صدام حسین دیکتاتور سابق و معدوم عراق بیان کرد که با واکنش و تکذیب «محمد منیب» وکیل مصری او در دوران اسارت همراه بود.
به گزارش شبکه تلویزیونی ام بی سی، «پل برمر» در مصاحبه با این شبکه درباره جزئیات مربوط به بازداشت صدام حسین گفت: من در اتاق خواب خود بودم که معاونم با من تماس گرفت. به او پاسخ دادم و او به من گفت باید به دفترکارم باز گردم تا یک تماس تلفنی محرمانه دریافت کنم. معاونم به من نگفت چه کسی قرار است با من تماس بگیرد و فقط گفت این تماس نباید به تعویق بیفتد. به همین خاطر من ساعت یک و ۴۵ دقیقه بامداد به دفتر کارم بازگشتم و به محض رسیدن، ژنرال ابوزید فرمانده نیروهای مرکزی آمریکا پشت خط بود. او به من گفت به تصورم ما صدام حسین را بازداشت کرده ایم. این اتفاق شب ۱۳ یا ۱۴ دسامبر رخ داد. من درباره جزئیات این بازداشت از او پرسیدم. او گفت ما صدام را در چالهای در یک مزرعه نزدیک پیدا کرده ایم. (این بخش از اظهارات برمر با واکنش وکیل مصری صدام مواجه شده و او این اظهارات را کذب دانسته است).
برمر در ادامه افزود: نیروهای ما از هویت شخص بازداشت شده مطمئن نبودند، ولی وقتی او را از چاله خارج میکردند او فریاد میزد من صدام حسین رئیس جمهور عراق هستم. ما میدانستیم صدام حسین سالها از بدلهای خود به علت ملاحظات امنیتی استفاده میکرد. پس باید از هویت شخص بازداشت شده مطمئن میشدیم. من از ژنرال ابوزید درباره سریعترین و بهترین شیوه برای شناسایی او پرسیدم. او گفت اکنون شخص بازداشت شده را با یک بالگرد به میان سایر بازداشت شدگان میبریم که طارق عزیز نیز در میان آنها بود و منتظر میمانیم ببینیم او را میشناسند یا خیر. موضوع مهمتر این بود که ما «دی ان ای» صدام را در اختیار داشتیم که شناسایی هویت او را به صورت دقیق برای ما فراهم میکرد. ما به دی انای صدام در ژوئیه سال ۲۰۰۳ از طریق پسرانش دست یافته بودیم.
وی افزود: پس از گذشت چهار ساعت شخص بازداشت شده را آوردیم. ساعت حدود شش یا هفت صبح بود. ما متوجه شدیم او واقعا صدام حسین است. آزمایش دی انای این مسئله را نشان داد. من مستقیم به رایس مشاور امنیت ملی وقت که در آن زمان همراه رئیس جمهور در کمپ دیوید بود، تماس گرفتم و به او گفتم به نظر میرسد ما صدام حسین را بازداشت کرده ایم. او از من درباره گام بعدی پرسید. برخی نظامیها پیشنهاد دادند صدام حسین را در یک کشتی متعلق به ناوهای آمریکا در آبهای خلیج فارس نگهداری کنیم. من به ژنرال ابوزید گفتم چنین کاری ممکن نیست، زیرا صدام یک زندانی عراقی است و مشکل دیگر این بود که اگر ما او را به یک کشتی آمریکایی منتقل میکردیم کسی باور نمیکرد که ما صدام را دستگیر کرده ایم.
پل برمر تصریح کرد: ما صدام حسین را به یک دولت مستقل و دارای حاکمیت عراقی تحویل دادیم. به نظر من این حکومت عراقی صدام را عادلانه محاکمه کرد. اما در عین حال، او را با ذلت اعدام کردند و در جریان اعدام به تلفنهای همراه و دوربینها اجازه ورود و تصویر و عکس برداری دادند. این اقدام، نقض آشکار حقوق بشر بود. ما درباره فرزندان صدام حسین نیز در همین اشتباه گرفتار شدیم. هنگامی که “قُصَی” و “عُدَی” را در ماه ژوئیه اعدام کردیم، ما میدانستیم مردم عراق به طور مستمر از سوی دولت با دروغگویی مواجه شده اند و نمیتوانند تصدیق کنند ما آنها را کشته ایم. ما ۱۲ بازپرس حقوقی را مأمور کردیم تا اطمینان حاصل کنیم کسانی که کشته شده اند، قصی و عدی هستند یا خیر و این اقدام، با توافقنامه ماه ژنو همخوانی داشت. ما درباره اینکه چگونه ملت عراق را قانع کنیم شخصی که بازداشت کرده ایم صدام حسین است، بحث کردیم و به دو احتمال رسیدیم. نخست، ما باید چهره او را به مردم نشان دهیم که این اقدام برای قانع کردن مردم کافی نبود. دوم، سیاستمداران عراقی در مقابل مردم شهادت دهند آنها صدام حسین را در اسارت دیده و با او صحبت کرده اند. آنچه ما انجام میدادیم ناقض توافقنامه ژنو بود. ولی تصمیم ما بر این شد که مردم عراق را قانع کنیم صدام را بازداشت کرده ایم حتی اگر این کار نقض توافقنامه ژنو باشد.
برمر در ادامه درباره جزئیات دیدار با صدام پس از بازداشت گفت: در ابتدا من با «عدنان پاچه چی» که نخست وزیر وقت بود تماس گرفتم. از او پرسیدم آیا میتواند بیشترین تعداد اعضای شورای حاکم انتقالی را که تمایل دارند صدام را که در آن زمان در فرودگاه بغداد تحت بازداشت بود، ببینند. این مسئله به سرعت اتفاق افتاد و او چهار عضو دیگر را انتخاب کرد. ما رغبت داشتیم خبر بازداشت صدام را همان روز اعلام کنیم. همه ما به فرودگاه رفتیم. یک افسر آمریکایی از اعضای شورای انتقالی پرسید آیا میخواهند فقط از دور صدام را ببینند تا هویت او را شناسایی کنند یا تمایل دارند شخصا با او دیدار کنند؟ آنها دیدار شخصی را انتخاب کردند. سپس ما از یک راهرو طولانی و تاریک عبور کردیم و در پایان این راهرو و سمت چپ آن به یک اتاق روشن رسیدیم که به نظر میرسید اتاق استحمام بود. در داخل این اتاق یک تخت کوچک بود که صدام حسین با ریش و موی بلند بر آن نشسته بود. واضح بود چند ماه است که موی سر و ریش خود را نتراشیده است و یک لباس آمریکایی به تن کرده بود. پنج نفر از اعضای شورای حکم مقابل صدام نشسته بودند. هر یک از این پنج نفر یکی از نزدیکانشان توسط صدام کشته یا شکنجه شده بود. صدام حافظه آهنینی داشت. او به پاچه چی حمله کرد و خواستار بازخواست او شد چرا که به نظرش پاچه چی به صورت صحیح به کشورش خدمت نکرده بود. پاچه چی سال ۱۹۵۸ یا ۱۹۵۹ وزیر خارجه عراق بود. صدام مطلقا به من نگاه نمیکرد. من در کنار در اتاق بودم و صدام در طرف دیگر آن بود و در کنار من ژنرال سانچز و یک مترجم قرار داشتند که سخنان دو طرف را برای من ترجمه میکرد. سپس پاچه چی و همراهان او در مقابل شبکههای تلویزیونی شهادت دادند ما صدام حسین را دستگیر کرده ایم.
پل برمر در پایان گفت: اعضای شورای حکم از دیدار با صدام حسین هراسی نداشتند. به نظرم احساس خشم بر ترس آنها از او غلبه کرده بود. آنها با صدام در یک اتاق کوچک دیدار کردند و فقط دو متر با او فاصله داشتند. هر پنج نفر آنها از او خشمگین بودند و او نیز همین طور. صدام کارهایی که آنها در گذشته انجام داده بودند را یادآوری میکرد. صدام در این اتاق به هیچ عنوان شکست خورده نشان نمیداد. برعکس، هنگامی که از سوی اعضای شورای انتقالی مورد هجوم قرار گرفت خیلی با جسارت به آنها پاسخ داد و جزئیات دقیقی از اقدامات شان ذکر میکرد. صدام آنها را یک گروه خائن میدانست. او این را به صراحت نمیگفت، ولی از سخنانش معلوم بود چنین دیدگاهی دارد. صدام خود را رئیس جمهور میدانست و بر این اساس رفتار میکرد.
ناگفته های «پل برمر» از بازداشت صدام حسین تا اعدام
فرمانده غیرنظامی سابق آمریکا در سخنانی از جزئیات ماجرای دستگیری دیکتاتور سابق و معدوم عراق سخن گفت.