پایگاه خبری تحلیلی واژه – محمد رضا انزابی: بازار تبریز، این بزرگترین مجموعه سرپوشیده جهان، چون نگینی بر تارک این شهر میدرخشد. با آنکه تبریز جنگهای متعدد و حوادث طبیعی بسیاری را از سر گذرانده است، اما بازار تبریز، همچنان پرشکوه و استوار در افق تاریخ، این شهر را به نظاره نشسته است. با اینکه بازار تبریز را محل تلاقی تجارت شرق و غرب میدانند، اما حیات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و دینی این مجموعه سرپوشیده را نیز نباید از ذهن دور نگهداشت. حضور شخصیتهای اقتصادی و تجار خوشنام در این بازار و ایفای نقش آنان در مسائل سیاسی، فرهنگی، دینی و اجتماعی، نشان از جایگاه رفیع کسبه بازار تبریز دارد. وقتی تاریخ بشکوه تبریز را تورق میکنیم، در تمامی وقایع این شهر، اثرگذاری بازاریان تبریز به چشم میخورد. آنچه در این یادداشت بر آن تأکید داریم، نقش بازاریان تبریز در وقایع و مناسبتهای دینی و مراسم آئینی و مسئولیتهای اجتماعی این شهر است. وجود مدارس دینی و مساجد متعدد پررونق در بازار تبریز و نقش تأثیرگذار این مجموعهها بر حیات اجتماعی و فرهنگی بازار و همچنین برگزاری مراسم آیینی از جمله عزاداری دهه اول محرم و سایر مناسبتهای مذهبی، نشان از علقه و علاقه و ارادت کسبه بازار تبریز به خاندان عصمت و طهارت علیهمالسلام است. چنانکه تاروپود بازار تبریز و حیات و ممات بازاریان با قرآن و عترت پیامبر عجین شدهاست و این ارادت به تبار محترم پیامبر عظیمالشأن همواره در طول تاریخ جاری و ساری بودهاست. مراسم عزاداری در بازار تبریز، سنتی به قدمت تاریخ است.
اصناف و کسبه بازار تبریز همواره پیشگام برگزاری و عرض ارادت به خاندان نبوت و امامت بوده است. ذکر این نکته ضروری است که کسبه بازار تبریز علاوه بر همکاری و همراهی با دستجات حسینی، در انجام مسئولیتهای اجتماعی نیز همیشه خوش درخشیدهاند و امور خیریه، رسیدگی به مشکلات مردم، توسعه و پیشرفت بازار تبریز، از جمله مواردی است که مصادیق زیادی میتوان از همت و حمیت بازاریان برشمرد.
با آغاز محرم بازاریان تبریز با نصب بیرقهای سیاه، آغاز عزای شهادت حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام اعلان میکنند و از هشتم محرم تا دوازدهم محرم دست از کسب وکار و تجارت میکشند و با تعطیلی کامل بازار، پذیرای دستجات حسینی عرب و عجم و زنجیرزن محلات مختلف تبریز میشوند. سفرههای احسان در این ایام در حجرههای تجار و کسبه تیمچهها و سراهای بازار، گشوده میشود و اینگونه عشق و علاقه قلبی خود را به این آستان به نمایش میگذارند. تجار بزرگ بازار تبریز وصیت میکردند تا بخشی از اموالشان در راه عزاداری اباعبدالله(ع) به طریقی مشخص صرف شود.
در مورد کالبد و معماری بازار تبریز باید گفت: راستهی صادقیه دارای وقفنامه بوده و وقف شده است و این مجموعه تاریخی بی ارتباط با موضوع عزاداری امام(ع) ساخته نشده و به نیت عزداری اباعبدالله(ع) ساخته و حتی وقف شده است.
تیمچهی مظفریه، آخرین قسمت از بازار تبریز است که احداث شده و بسیار متفاوت از سایر نقاط بازار است. بازار تاریخی با توجه به اقلیم سرد تبریز دارای گنبدهای کوچک است ولی گنبدهای این تیمچه بزرگ ساخته شده است. مظفریه حتی قبل از مرمت دارای یک راهروی بالکنی در طبقه دوم بود که این سالن در جریان مرمت حذف شده و به فضای طبقه فوقانی و مساحت مغازهها اضافه شده و مسیر گردش به عقب رفته است. گویی این سالن در قدیم یک تماشاخانه بوده و زنان در این طبقه مینشستند تا معرکهای را که در پایین در جریان است، ببینند. یک طرف ورودی مظفریه دارای طاق بلند است که گویی برای گردش علمها بدین شکل احداث شده است.
بنا بر وقفنامههای بازار، باید طی هفت الی پنج روز از ایام محرم، تمامی حجرهها باز شده و در خدمت عزاداران باشد. از این رو اگر حجرهای در طول ایام سال بسته است، طی این روزها باز میشود. نحوهی چرخش صدا نیز در تیمچهی مظفریه بسیار جالب است. با توجه به اینکه آن زمان سیستم صوتی برای انتقال صدا نبود و دستهجات متعددی در این مکان مشغول عزاداری بودند، قطعاً صدای یک دسته بین همهمهها گم میشد اما این تیمچه دارای یک پیچ نیز است که به عنوان فیلتر صدا عمل میکند و نمیگذارد صدای دسته مربوطه در عزاداری، گم شود.
در سمت خروجی مظفریه تمامی تیمچهها دارای سکو هستند تا مردم و بازاریان بتوانند بعد از عزاداری بر روی آن سکوها نشسته و چای بنوشند. در حالی که تیمچههای قبلی، سکو ندارند. بر این اساس، کالبد بازار تبریز بی ارتباط با موضوع عزاداری درست نشده و با اینکه شاید قسمتهایی از آن در طول زمان تغییر یافته ولی جزو افتخارات ما است که نگین آن یعنی تیمچهی مظفریه میزبان آخرین مرحله از عزاداری حسینی و گفتن یاحسین و متفرق شدن دستهها است.
آنچه از تاریخ شفاهی بازار تبریز به دست میآید، رئیس دستجات اغلب محلات تبریز، که مدیریت مالی و انضباط کاری دستجات را برعهده داشته و دارند، علیالخصوص دستجات عجم، از اصناف و بازاریان تبریز بوده و این رسم همچنان برقرار است. اما فراتر از آن میتوان به تجار خوشنام بسیاری در بازار تبریز اشاره کرد که بازار و علیالخصوص مسیر دستجات عزاداری از راستهبازار تا دلالهزن و از بازار صادقیه تا تیمچه مظفریه را برای عزاداری و عبور این دستجات آماده میکنند. از روشنایی بازار تا سیاهپوش نمودن سر درب حجرهها، برافراشتن بیرقهای سیاه، تدارکات و راهاندازی سفرههای احسان در حجرهها و سراهای بازار، ازجمله کارهایی است که کسبه عاشق اهلبیت بازار تبریز انجام میدهند.
مراسم عزاداری بازار تبریز، شناسنامه و هویت این بازار است
عزاداری بازار تبریز، سال 336 (قرن چهارم هجری) که آل بویه شیعی با کنار زدن بنی عباس بر بغداد حاکم میشود، دستور میدهد تا بازار بغداد را برای سوگواری اباعبدالله(ع) سیه پوش کنند. ابن جوزی متوفی سال 597 نیز در کتاب «المنتظم في تاريخ الأمم و الملوك»، روایت میکند که روز دهم محرم از سال 352 قمری، همه دکانهای بازار بغداد بسته و خرید و فروش متوقف میشود. قصابان کشتار را ترک و طباخان نیز از پخت طعام دست میکشند. شمشیربرَان در بازار نصب شده و زنان مویه کنان و موی کنان تظاهرات میکنند. در واقع از این تاریخ است که عزاداری برای سالار شهیدان اباعبدالله(ع) در بغداد شروع شده و بستن بازار برای عزاداری اهمیت مییابد. با اینکه امام حسین(ع) به ناحق کشته شده بود ولی تا آن روز کسی اجازه گریه بر امام حسین نداشت.
مبدأ “سینه زنی عرب”، به صورت برگرفته از دوره امام محمدباقر(ع) و اعراب است، از این رو سینه زنی را معمولا سینه زنی عرب مینامند. در این نوع عزاداری، افراد چفیه به سر میکردند و پیراهن بلند مشکی میپوشیدند تا پوششان به شکل پوشش اعراب شوند که حالا نیز این چفیه را به کمر میبندند و مثل گذشته با دو دست سینه میزنند.
“زنجیر زنی” نیز نمادی از بستن زنجیر دور گردن و پای اسراء و کشان کشان بردن آنها در واقعه کربلا است که طی دورههای مختلف تبدیل به زنجیر در دست شده است. برخی معتقد هستند که وقتی لشکر یزید پیروز شد، با اسبهایش به سمت جنازهها آمد تا بر روی آنها بتازد اما شیر فضه بر سر جنازهها رسید و با زدن سنگها بر هم، لشکر یزید را ترسانده و فراری داد. این سنگ زنی بعدها به تخته زنی بدل گشته و در برخی نقاط با شیوه خاصی انجام میشود. یا برخی نیز معتقد هستند که در دشت کربلا، لشکر جنیان از دل خاک بیرون آمده و از اباعبدالله(ع) طلب اذن میکنند تا به همراه آنها بجنگدند که امام(ع) بنا به دلایلی قبول نمیکنند. سومین سبک عزاداری که ابداعی شهر تبریز است به سینه زنی عجم مشهور است که در مقابل سینه زنی عرب قرار دارد و چون شیوه جدیدی از سینه زنی بوده و عرب نیست برای همین عجم(یعنی غیر عرب) نام گرفته است.
معمولا در بازار مسیری برای هیئات طرح شده که مسیر عبور کاروانها بود. کاروانهای مختلف از این مسیر آمده و به کاروانسراها میرفتند. در آن زمان رسم بود که وقتی کاروان تجار وارد بازار میشد، درها را میبستند و از هر مسیری نمیتوانستند رفت و آمد کنند و باید از در دیگری خارج میشدند. در تاریخ گفته شده که تبریز دارای 300 کاروانسرا بود که کوچکترین آن گنجایش 300 نفر را داشت.
این بازار، مرکز تجاری و سیاسی شهر محسوب میشد که با هشت در، در مرکز شهر قرار داشت و هر یک از این درها به سمت محلات شهر باز میشد و خرید و فروش کالاها نیز صرفاً در این مجموعه انجام میگرفت.
در ابتدا همه هیئاتهای مذهبی از سمت شتربان میآمدند. دسته جات محله نوبر نیز علمهای خود را در مسجد میدان نوبر ملبس کرده و سپس از درب نوبر وارد خیابان تربیت میشدند و با گذر از شیشه گرخانه و بازار امیر که آن زمان همه بزاز بودند، وارد راسته شده و به صادقیه میرسیدند و در راسته پشتی ترافیک سنگینی حاکم بود. زیرا دستهجات محلات در این نقطه به هم میرسیدند و در نهایت وارد تیمچه مظفریه میشدند. تبریز 24 محله داشت که هر یک دارای سه دستهی عرب، عجم و زنجیر زن بود که هر سه این دستهجات تحت بیرق حسینیه محله به عزاداری میآمدند.
معمولا کسانی که از صنوفی که نیاز به قدرت بدنی زیاد داشتند، مثل آهنگران، میل اندازان و پهلوانان در دسته عرب بودند زیرا دسته عرب زودتر از همه حرکت میکرد. دسته عرب به صورت جوخهای بود و چون آن زمان بلندگویی وجود نداشت، معمولا به دو جوخه تقسیم شده و شعر را به ترتیب میخواندند و پایان نوحه، هر دو جوخه یکی بود و در انتها با هم تکرار میکردند و به گونهای حرکت میکردند تا صداها به هم برسند. تنها هیئات عربی که یک جوخه میزد، عرب محله نوبر و بزرگترین عرب تبریز نیز برای محله شتربان بود.
دسته زنجیرزنان که معمولا متشکل از اصناف بقال، عطار و بزاز بود، بهصورت سه نفر به سه نفر میایستادند و با هر ضربه زنجیر برمیگشتند و همدیگر را میدیدند. این نوع ایستادن باعث میشد تا حتی اگر دسته هزار نفری هم باشد، همه همدیگر را ببینند و از این طریق ریتم حفظ شود. این شیوه برخلاف زنجیرزنهای سایر استانها است که به صورت دایره میایستند و ریتم را با طبل هماهنگ میشوند.
دسته عجمها معمولا از تجار تشکیل مییافت و نسبت به سایر دستهها بسیار آهسته و با یک دست سینه میزدند. ترتیب ایستادن افراد در دستهها بدین گونه بود که سادات در اول دسته میایستادند و معمولا پارچه سبز میبستند. پس از آنها نیز ریش سفیدها و معتمدان و بعد سایر مردم میایستادند. کودکان نیز برای اینکه بتوانند یاد بگیرند در وسط دسته جای میگرفتند.
آن زمان شهر تبریز 24 محله و دسته متشکل از سه شیوه بود که بعداً یک دسته نوبر کوچک اضافه شده و به 25 دسته افزایش یافت. 20 دسته از سمت شیشه گرخانه و پنج دسته نیز از سمت صادقیه به بازار میآمدند. این 20 دسته پشت سر هم و با نظم راه میافتادند اما با رسیدن به پنج دسته دیگر در زیرگنبد صادقیه مشکل جدی برای ورود سریعتر به مظفریه ایجاد میشد. این درگیریها ادامه داشت تا اینکه با روی کار آمدن حکومت یکساله پیشه وری، قرار بر این شد تا چهار دسته از یک طرف و یک دسته از طرف دیگر به ترتیب وارد مظفریه شوند. این شیوه تا زمان پهلوی نیز ادامه یافت تا اینکه بعد از انقلاب مقرر شد تا در پشت بازار امیر با قراردادن علمها، از ابتدا قرعه کشی انجام شود و طبق لیست وارد صادقیه شوند.
برخی از علمها هستند که از جنس پارچه نازک بزرگ بوده و از طرف بزرگان هدیه داده میشد. مثلا در نوبر، علمهای اهدایی از ناصرالدین شاه وجود دارد که جزو سرمایههای هیأت محسوب شده و متعلق به محله است. یکسری از علمها چهارگوش و بزرگ هستند که در ابتدا و انتهای دسته عرب قرار میگیرند و وسط جوخهها نیز دو علم لوزی شکل(مربعی که هنگام آماده کردن به شکل لوزی درمیآید) برای نظم دسته قرار داده میشود. معمولا علم زنجیرزنها به شکل سه گوش است.
تبریز در 100 سال گذشته معروف به شهر 40 مجتهد بود و آیینهایی که در بازار اجرا میشد نیز حتما تحت نظارت این مجتهدان بود. اگر مشکلی در آیین عزاداری وجود داشت، قطعاً این مجتهدان با آن مخالفت کرده و همه نیز مطیع آنها بودند.
به پیج اینستاگرام ، کانال تلگرام و ایتا “واژه” بپیوندید.